خصوصي ميذارم اگه خواستين عموميش کنين.
حرفي که اگر گويم زبان سوزد نگويم استخوان سوزد ...
اول اينکه جسارت نشه اما نوع ادبيات شما و بعضي پاسخ هاتون مثل پوشش بعضي از خانما محرکه ...
هميشه وقتي صحبت از حجاب ميشه و حکمتش شايد براي من هم به عنوان يه خانم يه جورايي مجاب کننده باشه اما وقتي کشورهاي ديگه رو مقايسه ميکنم به خودم حق ميدم اون جوري که دلم ميخاد بگردم که البته اون هم باز يه عالمه محدوديت داره که به آزادي اون ور آبي ها نميتونم توي جامعه حاضر باشم اما در حد امکان طبق ميل و خواستم ميپوشم و ...
اون وقت اگه ازين حرفايي که سارا زد هم بگن بهم زياد برميخوره که خانم يعني چي دارين راجع انسان حرف ميزنيد نه بلانسبت حيوان و اينکه يعني من نميتونم راحت باشم و اگه آقايون هم با ديدن مو و يه مانتوي تنگ ايقدر راحت تحريک ميشن بشن به من ربطي نداره و البته توي دلم هم خطري رو واقعا تا به حال حس نکردم اما کاش به قربانيان اين رفتار ها فکر کنيم که همون ترهايي هستند که به آتيش خشک ها بايد بسوزن اما واقعا به کدوم گناه...
حتما شما هم موردهايي رو راجع به تجاوز و آزار جنسي از طرف محارم رو شنيدين که به نظر من خيلي تلخه هر جند اين مسائل هم دليلي ميشه براي بعضيا...
اگه يه کم احتمال بديم که هستند افرادي که واقعا تحريک ميشن هر چند کم و چون هيچ راهي پيش روشون ندارن و حتي شايد به اندازه اين موردي که شما راجع به اون نوشتين هم در مورد غريبه ها جسارت به خرج نميدن تا به دردسر بيفتن اون وقته که به عزيزان خودشون رحم نميکنن...
واقعا اين انسانيه که دختري با حضور پدرش و خواهري با حضور برادرش احساس ناامني بکنه...
شما هم حتما شنيدين از اين قصه هاي تلخ که نه واقعيات آزاردهنده که گفتنش حتما زشتي کار خيليها رو کمرنگ ميکنه...
اگه صلاح دونستين عموميش کنين تا شايد بعضيا بدونن که واقعا اين واژه بد حجابي و واقعيت اون چه بلايي رو سر چه دختران مظلومي مياره و زندگي رو به کامشون تلخ ميکنه...