سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان
شايد اون دختر و نحوه پوشش يه بخش از دليل ماجرا باشه ولي همه ش نيست ..
دلم ميگيره از اين برداشت و اين مقصر جلوه دادن دخترها تو اين موارد
پارسال بود که دو تا موتورسوار کيف خواهر کوچيکمو موقع برگشت از دانشگاه وقتي داشت از تاکسي پياده ميشد دزديدن و هيچکس ، هيچکس تو اون خيابون شلوغ شهر بهش کمک نکرد .. ماجرا رو يه بنده خدايي که شنيد گفت .. گفت تقصير خودش بوده، حتما سر و وضعش طوري بوده که اونا دنبالش اومدن و من شکستن يه چيزي رو توي دلم حس کردم که چطور يه نفر با وجود شناختي که از مائده داره اجازه همچين برداشتي رو به خودش ميده .. دليلش ساده است، چون نگاه مردسالارانه جامعه اين رو تو ذهن همه ثبت کرده که هر اتفاقي که براي هر خانمي توي جامعه بيفته، مشکل از خودشه که حتما کاري کرده و قدمي برداشته و برخورد و رفتاري کرده که زمينه ساز اون اتفاق بوده ...
درک نمي کنم چرا مرداي جامعه نبايد جلوي نفس سرکششون رو بگيرن و اينطور آزادانه و بي قيد و بند رهاش نکنن تا هر کاري که دلشون ميخواد تو محيط اجتماع انجام بدن و کسي هم اصلا به روي خودش نياره که اين جريان دو طرف داره!
فقط ميگيم که خانمها حجاب رو رعايت کنن، پس نگاه آقايون چي؟ مگه دين ما به هر دو جنس اين دستور رو نداده که زنها پوششون رو حفظ کنن و مردها نگاهشون رو .. اگه نفس شيطاني اون دو مرد کنترل شده بود، اصلا همچين اتفاقي مي افتاد؟
منکر نيستم پوششهاي آنچناني و رفتارهاي آنچناني رو .. ولي اين باعث نميشه که چون حالا يکي حجاب و ظاهرش يه جور ديگه است، من ِ مرد به خودم اجازه بدم هر کاري بکنم!
نه آقا سيد اين دليل خوبي نيست ..
بگذريم از نقش دوستان پليس که فقط کارشون نقش بازدارندگي شده .. فقط دستگيري و بگير و ببند ..
البته خب ذات پليس و وظيفه پليس جز اين نيست، شايد فرهنگ سازان ما کاري نکردن .. نميدونم ..
ولي ميدونم اين عدم امنيت تو سطح جامعه، فقط مختص يه قشر خاص از خانمها با پوشش به قول دوستان غير اسلامي نيست، توي پستهاي وبلاگم چندين بار مواردي از اين قبيل رو که براي خودم افتاده بود نوشتم ... مني که چادر سر ميذارم هم در امان نيستم ..
مشکل از جاي ديگه است آقا سيد ..