سلام ميثم عزيز.. اولا امنيت به معناي اين نيست که هيچ جرمي در جامعه اتفاق نيفته که در امن ترين کشورها و پليسي ترين سيستم‌ها هم جرم و جنايت اتفاق مي‌افته.. امنيت در همين است که پليس بتونه مجرمان را در کوتاه ترين زمان دستگير کنه و اگر قوه قضائيه هم همراهي کنه زودتر تا تنور داغه به سزاي اعمالشون برسونه تا عبرتي بشه براي ديگران.. وگرنه معناي امنيت طبق نظر شما اين خواهد بود که به ازاي هردو نفر يک پليس بگذارند که دعواشون نشه و يکي چاقو در شکم ديگري نکنه..دوم در مورد سوالتون.. اينکه مي شود با موتور آدم دزديد يا نه مهم نيست مهم اينه که اين اتفاق افتاده و يک روحاني بخاطر دفاع از يک دختر مورد تعدي قرار گرفته چشمش رو از دست داده است.. حالا آيا اونا مي خواستن با مورتور بدزدنش يا مي خواستن خفت گيري کنند يا هر چيز ديگه از اهميت ماجرا و يک واقعيت چيزي کم نمي‌کنه.. برادر من اصل قضيه مهم تر از اين حاشيه هاست.. دلم مي‌گيره که چرا ما هميشه مي خواهيم با حاشيه سازي و ترديد روي جزئيات، اصل ماجرا را به چالش بکشيم؟ البته تقصير شما نيست داداش.. چرا به ما ياد دادن که اگه نشد واقعيتي رو به نفع خودمان تفسير کنيم دنبال حاشيه ها و ان قلت‌هاي عجيب و غريب بريم..مساله سوم اينکه اونجا هم براتون گفتم وقتي آدم تحريک شد و شيطان برش غلبه کرد از خيلي چيزها که در شرايط عاقلانه سراغش نمي ره استفاده مي کنه يا حداقل سعي مي کنه استفاده کنه.. يعني به نظر شما نمي شه با تهديد و ارعاب يک نفر رو وادار کنند ترک موتور سيکلت بنشينه و با اونا بره؟