سلام به هواي پاکي که در آن نفس مي کشي سلام به خاک مقدسي که روي آن سجده مي کني سلام به آب رواني که از چشمه حيات مي جوشد ومي نوشي وسلام به استاد هميشه راهي ...

من که سعادت ندارم اما جاي من هم درآن هوا نفس بکش

شايد اگر شما يادي از من کنيد خدا هم به ياد م بيافتد که در اين گوشه دنيا هم زني دلتنگ اوست که حتي با قطره قطره اشکهايش آتش عشق به اورا نمي تواند خاموش کند بگو هميشه منتظر نگاهش مي مانم وبا صبوري به زندگي سختم ادامه مي دهم تا او چه بخواهد