دوباره سلام
من اومدم که مفصل تر بنويسم
قبلش بگم که دقيقا من مصداق اين جمله از پست شمام:
اهدافي که بچههاي اوليهي موج سبز هرگز دنبال آن نبوده و نيستند و به خاطر همين هم مدتهاست که صفشان را از اينان جدا کردهاند.
اعتراضي که اون روزها داشتم و هنوزم دارم، انتقاد به شيوه هاي اجرا بود، اعتراض به حضور افراد غيرکارشناس در پستهاي مهم بود، اعتراض به اين جناب رئيس دولت بعد از نهم با تمام تصميمات غيرکارشناسانه شون بود و هست و هنوزم اين حرفها رو ميزنم و هنوزم بهش اعتقاد دارم، حتما خاطرتون هست که چه کامنتهاي اعتراض آميزي براتون مي نوشتم اما متاسفانه از يه جايي به بعد، سير خواسته هاي سران جنبش تغيير کرد، يا شايدم خواسته هاي هواداران به ايده هاي اصلي اونها غلبه کرد .. نميدونم ..
از يه جايي به بعد، شخصا ديگه طرفدار شخص خاصي نبودم، علي رغم اينکه خودم توي ستادهاي انتخاباتي فعال بودم .. باز هم برام هدف مهم بود و اينکه ثابت کنيم خواسته هاي ما با اينهايي که بهشون ميگن فتنه و قصد آشوب دارن فرق داره، خيلي هم زياد به حکومت معترض بودم که چرا نميذاره مردم حرفشون رو بزنن .. الان هم اين اعتراض رو دارم .. ولي شرايط براي من يه کمي تغيير کرده نگاهم نسبت به موقعيت کشور تغيير کرد و باعث شده که متوجه بشم يه عده اي قصد دارن ما رو با اين دعواهاي جناحي داخلي سرگرم کنن تا کارهاي خودشون رو پيش ببرن و بتونن جهان رو مديريت کنن، طبيعتا هر فکر و انديشه آزادي وقتي متوجه اين نقشه بزرگ بشه، وقتي ببينه چطوري رسانه ها رو به خدمت گرفتن و دارن روي افکار عمومي کار ميکنن تا به اهدافشون برسن، ديگه به اين دعواهاي داخلي کار نداره، هر چند که براش مهمه، ولي اولويتش رو از دست ميده
و بعد اتفاقي مثل 25 اسفند مي افته .. توي شرايطي که داريم مي بينيم کشورهاي منطقه دارن عليه ديکتاتورهاشون قيام ميکنن و امريکا هم با زيرکي فقط تماشاگره چون منتظره فرصته که باز هم خودش کنترل رو به دست بگيره .. توي اين شرايط دوستان دعوت به راهپيمايي ميکنن
انگار نه انگار که جاي پاي قدرتهاي بزرگ داره دور و برمون زياد ميشه و ما عملا هيچ هم پيماني که توي شرايط سخت کمکمون باشه نداريم.
آقاي ميثم توي پست قبلتون نوشته بودن ما دشمن نداريم و هر کس به نفع خودش حرکت ميکنه، ولي اتفاقا با تجربيات و بررسي هايي که کردم بايد بگم: ما خيلي هم دشمن داريم، براي همينه که اين جنگ رسانه اي و تبليغاتي عليه ما راه افتاده و داره فرهنگ و دين و اعتقاداتمون رو زير سوال ميبره .. و بعد توي اين شرايط دوستان يادشون مي افته که بياييم از مردم مصر دفاع کنيم و به اسم مردم مصر شعارهاي آنچناني ميدن ..
متاسفم که کار رو به جايي رسوندن که علنا به جنبش سبز بگن ضد انقلاب ... با يکي از بچه هايي که مثل خودم فکر ميکرد صحبت ميکردم و ميگفتم حرکت اينبار از هر نظر اشتباه بود، ببين توي مجلس چه خبره، دارن علنا شعار ميدن.. گفت نه برد با ماست .. بهش گفتم توي اين يک سال، کشتيم خودمونو تا به ديگراني که جنبش سبز رو ضد انقلاب و کشور و منافع ملي ميدونن ثابت کنيم که هدف ما فقط انتقاد و اعتراضه، نه بهم ريختن ساختار، گفت نه ما اين هدف رو نداشتيم .. و وقتي پرسيدم پس اصلا ما هدفمون چي بوده؟ توي اين مدت دنبال چي بوديم؟ خيلي راحت جواب داد هموني که توي شعارها ميگن ..
و راستش ديگه واقعا حرفي براي گفتن نداشتم ..
توي فيس بوک هم که بحثي شده بود که مسئولين ما ظلم کردن و .. بعله همه اينا قبول ولي الان و اين موقعيت، شرايط خوبي براي توي خيابون اومدن نبود .. انگار آقاي موسوي اصلا متوجه نيست که هوادارانش دنبال چي هستن .. ميدونم من و خيليهاي ديگه که مثل من فکر ميکنن، هيچکدوم دنبال تغيير حکومت نبوديم و نيستيم .. با همه انتقاداتي که به نفرات اول کشورم دارم، اما حضور و وجودشون رو براي حفظ يکپارچگي کشور لازم و ضروري ميدونم که ميدونم اگه نباشن، معلوم نيست دوستان بر سر قدرت چه بلايي به سر هم بيارن و کشور رو چند قسمت بکنن ..
و راستش حاج آقا بايد بگم که با اين پستتون موافقم ..
با برخوردهاي امنيتي با جوونهايي که براي زدن حرف حقشون به خيابون ميريزن مخالفم .. اون پدر و مادري که يه عمر زحمت کشيدن تا بچه شون به عرصه برسه چه گناهي کردن که الان بايد عزادار و سياهپوش بشن ..ولي وقتي منطق از بين ميره و اختيارشون رو به اراده جمعي مي سپارن بدون اينکه به نتيجه کارشون فکر کنن، ميشه اين وضعيت که امثال آقاي جنتي ها بيان و حکم صادر کنن!
واقعا معترضان دنبال يه انقلاب ديگه هستن؟ فکر ميکنن اين کشور کشش يه انقلاب و تحول ديگه اون هم به اين شکل رو داره؟ انقلاب 57 بعد از چند سال به ثمر رسيد؟ يادمون رفته چه پشتوانه فکري و اعتقادي داشت؟ يادمون رفته رهبرش شخصي مثل امام خميني بود که ديگه فکر نکنم دنيا نمونه ش رو به خودش ببينه .. اين مثلا جنبش اعتراضي کي رو داره؟ چه ايدئولوژي اي رو دنبال ميکنه؟ مردم ما فقط ميدونن که چي نميخوان .. اگه به دنبال خواسته هاشون بودن، شايد بهتر به نتيجه مي رسيديم
اگه آقاي موسوي به جاي به خيابون کشيدن مردم، به فکر راه اندازي يه حزب بود و دوباره نيروها رو سازماندهي ميکرد، نيروهايي که علاوه بر تفکر اصلاحي، پايبند به اصول باشن، ميشد يه دوران طلايي ديگه داشته باشيم .. نه افرادي مثل مهاجراني و اکبر گنجي و ابطحي ها که اينقدر سست اراده بودند و اينقدر ضعيف که ديديم چه شدند ..