تب دارم و به گرمي من رشک ميبرنداين شعلههاي سرد ميان اجاقهافنجانهاي نيمهپر قهوه روي ميزشومينههاي يخزده کنج اتاقهاوقتي تو نيستي.. و زمين و زمان يخ استفرقي نميکند سخن از نوع داغها
اين تيکه شعرتون معجزه س
حس و حالي مي ده به آدم .
کاشکي مي شد با صداي خودتون گوشش داد.
بهتون پيشنهاد مي کنم صداتونم بريزيد تو نوار و اينترنت و... بديد مردم گوش کنن.