از کوچه هاي خلوت رويا عبور کرد
چون قطره هاي شبنم يک صبح نوبهار
بر خاطرات تشنه مردم خطور کرد
مانند غنچه با دل خونين خويشتن
با يک تبسمي به گلستان ظهور کرد
ديگر به جاي اين همه سنگ کنايه ها
فکري به حال اين دل همچون بلور کرد
در شهر ما پيام محبت غريب شد
بايد دوباره درس محبت مرور کرد