ما هم با اين آقايون به قول شما تمام معناي کلمه مشکلي نداريم که فقط يافت مي نشود گشته ايم ما!
بعد از اون هم اگه از سوسک نترسيدن توانايي خاصي نيست ترسيدنش هم نقطه ضعفي نيست تا شما بتونين مثل پتک توي سر خانمها بزنيد.
اما من هم با "فمينيستات محترمات" موافقم.
اما جداي از اين کل کل هايي که نه کاملا شوخي است و بعضا بزرگنمايي تلخيهايي نه چنان بزرگه .
من واقعا فمنيسم نيستم اما به عنوان دختري از نسل امروز مرداني رو ديدم بسيــــــــــــــــــــــــــــار با تفکري دقيقا مقابل فمنيسم .
نگيد که قبول نداريد که باور نميکنم. لااقل توي رشته فني و مهندسي که خيلي پيش مياد به عنوان يه خانم اول بايد بجنگي براي اثبات توانايي هايي که به طور ديفالت براي آقايون پذيرفته شدس.
خيلي سخته وقتي ميبيني استادت(مثلا مرد) به عنوان يه فرد تحصيلکرده و روشنفکر در عمل خانمها رو قبول نداره و از حضور توي نوعي به عنوان يه زن در اجتماع زياد استقبال نميکنه (اونم توي جامعه ما که دم از اسلامي ميزنيم که جايگاه واقعي زن رو حرمت قائل شده هزار تا ادعاي ديگه)خب با اين اوصاف گه گاهي مقابله به مثل لااقل دل آدم رو خنک ميکنه هر چند گه گاه که اصولا چنين آدمايي ارزش حتي جواب سلام رو هم ندارن .
واقعاااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
ما از اولشم دعوا نداشتيم! چون حرف رعنا رو قبل از گفتنش قبول داشتم... اوناييم كه دعوا ميفرمايند دليلش نشناختن شماس...
والسلام! نامه شد تمام!
چرا حرف در مياريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه من همين الانش از درونشون خبر ندارم قل جان؟؟؟؟؟؟؟ پدر جان و سه برادر براي هفتاد پشتمان بس است تا بشناسيم اين جماعت را! بقيه آقايون كه بيشتر خودشون رو ميشناسونن رو حالا ديگه نگفتم!
بعدشم حاج آقا منظورم جرگه ي قل جان و فمنيسم بود! همين!
من هيچي نگفته متهم شدم به جاهلي! خب نگيد ديگه!!:دي
با رعنا هم موافقم!
سلام آقا سيد خوبين؟
با اون چشم هاي اضافه موافقم صد در صد !
به شخصه ترجيح ميدم که قبل از هر چيزي يه خانوم باشم نه اينکه مدام توي جاهايي که نه تنها توانايي خانومها رونشون نميده و نه تنها چيزي به شخصيت بانوان اضافه نميکنه بلکه ......مثل رانندگي ماشين سنگين !!
هر چيزي در جاي خودش نيکوست ...
در مورد مختارنامه هم حرف هايي دارم ولي حس نوشتن نيست .ان شا الله به شرط حيات بعدا مزاحم ميشم .
يا علي
سلام آقا سيدشايد نوشتن اين حرفها به نظر خيليها کوتاه اومدن باشهاما ..اصلا چرا فمينيست و فمينيست بازي .. چرا تفاوت .. چرا حس برتري جوييتوي اين پست شما که شوخي بود و بدجنسيولي وقتي دامنه اين حرفها به زندگي واقعي کشيده ميشه، وقتي آدمها يادشون ميره که مکمل هم هستن و براي آرامش هم کنار هم اومدن اونوقته که خيلي چيزها عوض ميشه ..راستش آقا سيد شايد به عنوان يه دختر امروزي که توي اجتماع هم حضور فعالي داره، از خوندن اين حرفم تعجب کنين ولي واقعا گاهي اوقات ترجيح ميدادم که هنوز هم زمانهاي قديم بودهنوز هم احترام زنها حفظ بودهنوز هم مردها به زنها به چشم ريحانه نگاه ميکردند ..جامعه ما در گذار از سنتي به مدرن، شايد خيلي چيزها به دست آورد ولي خيلي چيزها رو از دست دادو حالا شديم همون کلاغه که راه رفتن کبک رو که ياد نگرفت هيچ، راه رفتن خودش رو هم فراموش کردچقدر توي حوادث روزنامه ها دعواهاي آنچناني رو ميخونيم و مي بينيمچقدر داره آمار طلاق و خيانت و جدايي هاي عاطفي زياد ميشه ..چقدر بنيان خانواده ها سست شده و هيچکس هيچ کاري نمي کنه ..شايد اگه دور از همه ي اين مظاهر غربي، به دور از هر گونه سواستفاده از دستورات دينمون، برگرديم به آموزشهاي الهي اسلاماوضاع زندگي خانوادگي، خيليييييييي بهتر از ايني که هست بشهاونوقت ديگه هيچ زني دنبال حقوق مساوي با مردها نميرههيچ مردي خواسته هاش رو بيرون از خونه جستجو نميکنههيچ زني با ديده ي شک به مردش نگاه نميکنه که نکنه بخواد از حقي که دينش بهش داده و براي شرايط خاصه استفاده کنه و دنبال راه هايي براي روزهاي ابري نيامده زندگي نميگرده ..هيچ مردي جز با مهر و مهرباني با همسرش صحبت نميکنه ..
هنوز هم دير نيست اگه هر کسي از خودش شروع کنه ...
به رسم ادب سلام
ببينيد دوباره خودتون شروع کرديد!
ترس از سوسک؟! ديگه گذشت اون زموني که خانمها ميترسيدن و آقايون تريپ رستم ميومدن و با دمپايي جوري سوسکها رو فاتحانه ميکشتن که انگار اژدهاي هفت سر رو از سر راه برداشتن!
حالا قربون پسراي هم نسل که در اين حس با دخترا هم احساسن و وقتي سوسک ميبينن ديدني ميش!
من که نه از سوسک ميترسم و نه از کشتنش واهمه کاملا هم آماده هستم تا عملا ثابت کنم!
بعد از اون هم حالا که يه مامان عزيز يه حرفي زد و شما کم آوردين ميگين شما چرا؟ آره خب به صلاح نيست تسليم بشين!
البته من باب اغفال شدن ساقي رضوان موافقم !
تا با زندگي با مردي از جنس شما آقايون به ذات اين هيولاهاي روزگار پي ببره و کمتر از شما دفاع کنه!
سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان
صرفنظر از کل کل ها و شوخيهايي که توي کامنتها و جواب کامنتها بود، کامنت يکي از بزرگواران نظرم رو جلب کرد
مولود گرامي، به جو موجود در جامعه و تبعيضهاي موجود کاري ندارم اما از سال 84 که اين وبلاگ و نويسنده محترمشون رو مي شناسم، ديدگاهشون رو در مورد خانمها ميدونم و اتفاقا با توجه به همين نوع نگاه و احترامي که براي خانمها قائل هستند، با خيال راحت وارد بحث و کل کل و به اصطلاح بدجنسي ميشم
مطمئنم خانمهاي ديگه ي شرکت کننده توي بحث هم همين احساس رو دارند و خداي نکرده اصلا اين احساس بد ِ تحقير يا کوچک کردن کسي و بزرگ شمردن جنس ديگه وجود نداره و نخواهد داشت
بازم ميام خدمتتون براي ادامه بحث!!
حاج آقا!!!!
همين كارا ميكنيد كه مجبور ميشيم بريم تو جرگه ي .... !!!
"بايد ششتا چشم ديگر هم قرض کنيد و در آنِ واحد مراقب همهي پيرامونتان باشيد"
من تو اين زمونه،شخصاُ به اين جمله اعتقاد دارم.منتها براي هر دوجماعت اناث وذكور!
موفق باشيد.
ما جاهليم و احساسي؟!؟
من يكي اصلا حرفي زدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
گاهي وقتها به خودم ميگم چرا بايد اين قدر نابرابري در بين مي بود
که کار به اينجاها کشيده بشه
فمنيسم و..
و نهايت باز تحقير زن جماعت که وقتي کم مياره شروع ميکنه به جيغ زدن
اونم از نوع بنفش!!!
موفق باشيد
بازم خوش به حال شما. چون اون خانوم فمينيست هر کي بوده باشه ديگه استادتون نبوده . ببينين چي مي کشه آقايي که استاد کلاسشون خانوم باشه و تازه خانومِ استاد با افتخار تهديد هم بکنه بگه اگه تو کلاس سوسک بياد من مي زارم مي رما !!
بگذريم .
از انجا که از شعر سر رشته داريد و بلکه از سر رشته هم گذشته و آنقدر استاد هستيد که بهتر بود مي گفتم به ته رشته و کلاف رسيده ايد . لذا تقاضا مي شود متن جديد بنده را نه همچون يک کار بر رهگذر ، که به چشم مشتري بخوانيد و به قلم استادي نظر دهيد.