• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : مختار؛ مرد خاکستري شيعه
  • نظرات : 10 خصوصي ، 72 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ثريا 

    عرض ارادت ما به خوبان عالم

    روزي در محضر خانم والده گرم گفتگو بوديم، بينابين گپ رسيدم به بيان اين حديث از رسول خدا در مباهات بر عمل خويش که حضرت فرمودند مومن زيرک است ، مادر پس آن فرمود حالا مگر شما مومن هستي و بنده عرضه داشتم بله هستم ولي شيطان دست به کارست و حاصلش اندک تقواي من

    فرزند خلف چون پدر زيرک است واز گروه متقيان،با بصيرت علوي که چون همسال با شعورش حسين فهميده مي فهمد و تشخيص مي دهد شوري آش را، خاکريز دشمن اشعري مأب را که علي و اولادش و در يک کلام حق را بر منبر نبوي گردن ميزنند

    پدر جان، بله گستاخانه بر سر منابر هر برزن (بعضي از وعاظ و مادحين جاهل) دگر بار که صد باره زينب دخت شير خدا ،آنکه در شام حيدري بودنش تکرار شد را تازيانه ميزنند و با پيش کش سيلي به رقيه،مجلسشان را شور ميبخشند دريغ از لختي تأمل و خاليتر از هميشه بي شعور"مگر مي شود به خورشيد خيره نگريست مگر مي شود به او دست زد چه رسد به سيلي و تازيانه"غلط کردند بي غيرتان تاريخ و بايد گفت در جهت رسوايي ظالم ولي آيا به اين گونه،عجب صبري خدا دارد ... وقتي که از خود نمي پرسم و ديگران متخصص هم مرا به اين رويکرد ترقيب نمي کنند که اين تکرار 1400 ساله اين فغان ها چرا و چرايي آنرا پاسخ که نه بل نپرسيده تحريف و پرسش از آن تقبيح مي کنند... آقا علما هم ازاين کردار گلايه دارند.لحظاتم هم که بازخواست نمي کنند آيا دل صاحب الزمان از تو راضي هست،نمره ي امر به معروف و نهي از منکرت ناپلئوني نباشد،کربلايي هستي يا لندني...

    خداي مهربان پناهم ده،چند سال پيش عکسي ظاهرا" منتصب به امام معصوم و برادر عالي مقامش را موهوم تصوير کرده (با آرايش) سر گذر در سايز بزرگ نصب مي کردند ،کي برد مينواختند تا کوفتن بر بدن بچسبد دور همي ولي قبل آوردن شمر و رقص عربيش منع شدند جاهلان وامانده، حالا بعضي متجددين با زير صدا و سبک فلان خواننده مي خوانند ،در موشن مختار هم ديديم زهير جودو کار قهاريست و محمد حنيفه پا دردش شديد بود که نجنگيد ... واي علي جان کجايي،ببين،ببين تحريفگران عمر صفت را ، علي جان شرم دارم که کوفيان مرزها شکستند و دي ان اي عالم درگير سندرم هاي پلشتي مي شود و من همچنان آب در هاون مي کوبم

    سيد جان مصداق که بد است،نمي آورند وقتي هم اينچنين بيان مي کنند که متبادرات ذهني عامش به خاص مي چربد و ديگر قيد مطلق محلي از اعراب پيدا نمي کند.ماکه سواريم بر خر مراد و کاري نداريم مراد مردست يا سمبل خواسته ها،اي آقا مگر مي شود...

    الملک يبقي مع الکفر ولا يبقي مع الظلم ،واعظ مکتبي ترجمه اي خود فهم کرد ،پس از آن تفسيري و با فرمايشاتي از همين دست منتظري و موسوي را کوبيد و نصيحت کرد اگر شما هم در اداره خوب کار نکنيد جايتان را مي دهند به اهلش(لابد خواست ريا نشود اسم اهلش را نگفت)،حالا اين سخنراني کجا!!! در مجلس شب هفت پدري جوان ... صاحبان عزا شعورشان کم از غمشان نبود و آري به حال خويش چون من در عزاي حسين مي گريستند ،مي گريم به حال خويش ازين دوري ازين بد مستي دنيا... روح جانم فداي حسين ،ايشان که مريد کم ندارند پس بازار مکاره هم مي شود ساخت، سکه بدل هم ضرب مي شود کرد...ديگر شرم دارم و درد از گفتن...

    انّا لله و انّا اليه الراجعون

    سيد جان مرواريد اينجا و طيب و پرستو و اهورا و ... و ماهيگير و هابيل در آنجا هم کيشند و مهربان من

    پاسخ

    سلام.. چقدر هم کيش.. بهرحال ممنونم از لطفتون و کمکتون براي گفتگوي بيشتر..