ظريفي گفت : از قرآن سوخته نور بلند مي شود نه دود .
غير ظريفي جمع بنا نهاد و گفت :
دودش را کور دلان بينند و نورش را بيدار دلان
که :
و لا يزيد الظالمين الا خسارا
دودش به چشم کوردلان رود و نورش روشني ديده ي بيداردلان شود
يضل به کثيرا و يهدي به کثيرا و ما يضل به الا الفاسقين
ظريف ديگري گفت: قرآن بر نيزه حرف نزد اما سر بريده بر نيزه قرآن خواند.
غير ظريفي پيدايش شد و گفت:
آن صوت قرآن از دل سوخته بود تا از سر بريده.
پس بگذار بسوزانند
دل که سوخته اش قيمتي تر است ، قرآن را نمي دانم.