سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان

متنتون يه جورايي دلگير كننده بود

اما جوابي كه به كامنت بچه ها دادين، خصوصا خانم ياكريم منو ياد اين جمله انداخت كه: با انكار واقعيت چيزي عوض نميشه شايد اولش حرفي كه دلمون ميخواد رو بشنويم .. ولي واقعيت موجود چيز ديگه ايه

يه وقتهايي هم ممكنه توي بعضي دروغها خير باشه

يه وقتهايي هم آدم از كسي كه اصلا انتظارشو نداره و ميدونه، دروغ مي بينه كه .. خب اصلا قشنگ نيست و خيلي حس بدي منتقل ميكنه ..

در كل خوب نيست

من به صداقت اعتقاد زيادي دارم
اما گاهي ادما خودشون راضي ترن که دروغ بشنون تا راست رو
و طرف مقابلشون رو مجبور مي کنن دروغ بگه چون از شنيدن حقيقت وحشت دارن
صدالبته من اونها رو توجيه نمي کنم و رفتارشون رو تاييد نمي کنم ! اما خب اينجوريه .. قبول داريد ؟

سلام

چقدر آشنا بود و .....

بگذريم ......

دلم دارد تمام مي شود از بس كه دلتنگم براي شنبه هاي شكلاتي

شاد باشيد و پر لبخند

سلام
جمعه يک ايميل خدمتتون ارسال کردم
مشاهده فرموديد؟

اي منتظران گنچ گران مي آيد

آرام دل شيفتگان مي آيد

بر برج سحر طلايه داران ظهور

گويند که صاحب الزمان مي آيد

اي کاش که يک دانه تسبيح تو بودم

تا دست کشي بر سر سودا زده من

سلام وبلاگ پر مهتوائي دارين خوشحال ميشم به ما هم سر بزنيد

اللهم عجل لوليك الفرج

راستش قاطي كرديم به خدا ديگه توي اين دنيا چه چيزي باقي مونده كه دروغ نگه.دروغ هم دروغهاي قديم لااقل ميفهميديماز چشماشون.

سلام.

(چشم ها دروغ ميگويند.)

اين عنوان يه پست قبل ترم بود.

دقيقا منم به همين نتيجه رسيده بودم.

اما وقتي چشم ببندي به روي همه چيز زلال ميشي و اونوقته كه درونت همه چي پيدا ميشه. حتي خدا رو هم ميشه ديد.

چون اول شدم چيزي ندارم برا گفتن!!!!