• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : دلهاي گرفته..
  • نظرات : 21 خصوصي ، 40 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    saaaalaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam khooooooobiiiiiiiiiii? manam bargashtam . tavalodetam ba takhir mobarak. man gerertar boodam natoonestam biam net
    پاسخ

    سلام.. ممنونم.. بازگشتتان بخير باد
    چه آرامشي ميده آرام کردن دلي تنگ......... هر چند خيلي چيزها ممکنه تو دل خود آدم تو اون لحظات سنگيني کنه.
    پاسخ

    همين الان با آقاي بابايي ذكر خيرتون بود.. چند دقيقه هم نشده..

    سلام سيّد مهربون...

    با خوندن متن، صداي يه حنجره آسموني كه ميگه ببار اي بارون ببار تو گوشم پيچيد... يه مقدار همت به خرج بدين، درياي گيلان شما رو فراخوان كرده، حالا از من گفتن و از شما نشنيدن...

    تو گاه آسموني ما رو از دعا فراموش نكنيد...

    پاسخ

    سلام به اميد اينكه توفيقش يار بشه.. ممنونم از دعوتتون

    سلام...

    چقدر دلنشينه اون هوا...

    چقدر آرامش ميده به آدم...

    ياد بارون بين الحرمين افتادم............

    دلم تنگه براش.....:(

    شما كه شيريني داديد...ماها دستمون نرسيد بخوريم!!!:دي

    بالاخره زمانش رسيد....

    پاسخ

    سلام.. اون ديگه تقصير ما نيست..
    كه خواجه خود روش بنده پروري داند...
    پاسخ

    تو بندگي چو گدايان به شرط مزد نكن
    + هر روز بدتر از ديروز 
    چشمام خيلي وقته پر از اشكه اما نگذاشتم اين مسكن خدادادي عمل كنه من يه بار ديگه اصل درد رو يادم بره
    پاسخ

    اشتباه محضه.. همين
    + هر روز بدتر از ديروز 

    سلام

    دنبال يه كسي ميگردي براي كمك..

    يه دوست نازنين بهتر از جان كسي رو معرفي ميكنه و تو نميدوني اين براي آخرين بار و آخرين تلاش رو امتحان بكني يا نه

    دلو به دريا ميزني و به اميد اون خداي ناز

    دنبال طلبت نيستي و كسي هم به تو بدهكار نيست اما

    اگه كسي گفت كمكت ميكنم ،نه اينكه گفت اما نه نگفت

    و تو تمام توانت رو جمع ميكني تا اين دستي رو كه براي كمك به سمتت دراز شده بگيري اما پيداش نميكني و ميشي يه آسمون پر از ابر نه گريه

    پاسخ

    اميدوارم از امشب بشي يك آسمون پر از اشك تا ببيني وقتي از همه جا قطع اميد مي كني چطور اون دست غيبي دستت رو مي گيره..
    سلام
    و ما هم با " که خواجه خود روش بنده پروري داند" با اشک هاي ريخته و نريخته مون کنار مي آييم...
    اي کاش باروني مي اومد توي اين شهر دود گرفته و زنگارها رو پاک مي کرد از دل ها...
    پاسخ

    سلام... به اميد باروني از جنس بارونهايي که دلتنگي رو از بين مي بره و غبار دلگيري و نفرت رو از چهره دلها پاک مي کنه..
    + اسما 

    سلام.

    اما دل من مدت هاست كه ابريست و قصد باريدن هم حتي ندارد. دعا كنيد شايد باريد.

    ممنون

    پاسخ

    سلام .. اميد که دل شما هم بباره و سبک بشه تمام دلتنگي هاتون...

    سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان

    اول اينكه اول

    دوم هم حالا ديگه بي خبر مياين اين طرفا؟

    بعد هم ... اين دلتنگيها رو حس ميكنم .. و حستون بعد از اون تلفن .. مثل كوهي كه خودش آتشفشانه و براي ديگران بايد همون سنگ صبور هميشگي باشه ..

    و چقدر اون آرامش بعدش لذت بخشه .. اينكه دلي رو آروم كردي ... با اشكهايي كه حس كردي دل خودت آروم شده .. و همه چي رنگ قشنگي ميگيره و ميره به سمت دلتنگيهاي شيرين

    در آخر هم اينكه ما يه شيريني تولد از شما طلبكار شديم !

    خدا نگهدارتون باشه

    پاسخ

    سلام و ممنون.. اگه خبر مي کرديم که نمي تونستيم به اون زودي برگرديم و بايد ميومديم يه دو سه هفته اي اونجاها لنگر مينداختيم.. اونم که نشدني بود و اوقت از اينجا مونده و از اونجا رونده مي شديم...
     <      1   2   3