سلام احوالات شما؟؟
واي چقدر بد شد كه با همه همتي كه جزم كرده بودم شنبه بيام نشد و نشد. چقدر بد شد كه باز هم روز تولدتون يادم نبود و بدتر اينكه نشد اونروز زيارتتون كنم ديگه كم سعادتي تا چه حد؟!
بي حرف پيش شنبه اي كه در پيش است ميام جلسه و اونوقت شما كيك رو مياريد ديگه درسته؟
آقاي واحدي فكر ميكنم تنها كسي هستين كه من در وبلاگ نويسي ميشناسم كه روان مينويسيد و زيبا... و اين رواني قلمتون هست كه تك تك نوشته ها به دل مينشيند خودم را در اون فضا حس كردم و آرامشي كه به كسي پشت تلفن دست داد انگار به من هم نيز...