...... ادامه
ميدونم شايد به شما ربطي نداشته باشه و قطعا خودتون قدر كافي گرفتاريد . اما ميتونيد كمكي كنيد . حد اقلش خوندن درد دل يه فرزند يا هم وطن يا ...
گم شدم انگار . شدم مثل همون كودك هشت نه ساله پياده رو خيابان گلبرگ . با يه فرق نسبتا كوچو لو . اينكه حالا من همون كودكم و مادره دنيا ،جامعه ، مدرنيته و روز مرگي و ... يه مادر بي رحم خشن و بي عاطفه با هشتاد دست و پاي قوي كه دودست كوچك و ضعيف بچشو با يه دست گرفته و با هفتاد و نه دست ديگش بي مهابا بدون تجديد نظر به سر و صورتش مي كوبه .
صد البته كه متاسفانه جاي رگبار دست سنگين اين مادر نا مهربون روي صورت همه جوناي امروزه (ايراني و خارجي نداره ) نقش بسته .
و اين شايد درد من تنها نباشه . اما اينو از اونجا براشما تعريف مي كنم كه شما فرهنگي هستيد و صاحب نظر .
اگه نخوايد شما هم مث بعض مسئولين ديگه خودتونو به بي خيالي بزنيد و با دوسه تا مسكن و نازكشيدن و چسب زخم بخوايد درد و سوزش زخم عميق تازيانه هاي اين مادر گم راهو تسكين بديد و بعدش دوباره روز ازنو تازيانهه از نو .
دلم خيلي پره سيد . دلم خيلي پره داداش ،حاجي ، پدر ،استاد ،عزيز ، بزرگوار ....
(خانه ام آتش گرفته اي فرياااااااااااااااد. )
هرچي اين آلبوم (فرياد)استاد شجريانو مي گوشم شعله هام بيشتر ميشه . ميرم سراغ فيلم اخراجي ها .... بلكه دلم وا شه كه نميشه .
كاش كسي پيدا ميشد و فيلم اسقاطي ها رو هم ميساخت . يا نسل دومي هايي كه بين هيا هوي پاكي و صداقت نسل اول و مدرنيته و صد رنگي نسل سوم اسقاطي شدن و زنگ زدن و پوسدن و كسي نيومد بخردشون و ازشون استفاده كنه .
آهن كهنه و اسقاطي رو بايد داد به ذوب آن و ازش فولاد آب ديده و اشيائ نو ساخت .
اما ما نسل دومي ها ذوب شديم اما دست هنر مندي پيدا نشد كه از نو بسازدمون !
دلمون با آداب و رسوم زيباي و فرهنگ ناب گذشته گانمونه و دست و چشم نيازمون به اجبار به سمت مدنيته و نوهاي نسل سوم دراز .
خوب خدارو شكر از اين رهگذر يه وقتايي صدقه اي اعانه اي توي كوير خشكيده دتامون ميافته . اما نمي دونم از بي بركتي اون تحفس يا از خشكي و تشنكي كوير دست و چشممون ؟
شما ميدونيد .؟