ناله ز درد هجران...واي از غم جدايي
فكر وداع بايد...از روز آشنايي
با من بمان برادر...طاقت نمانده ديگر
باور نمي كنم من...شد موسم جدايي
واي از شب فراق و ...اندوه بي تو ماندن
دل كندن از تو دلبر...دارد چه ماجرايي
اي نازنين گل من...گفتي بمانم اما
با ديدن تو گردد...مرغ دلم هوايي
گويد غريبه با در...اي يادگار حيدر
تنها.. بريده حنجر...در دشت كربلايي
گر شام هجر و دوري...هرگز سحر ندارد
ماه تو در شب دل...دارد چه دلربايي
كرب و بلايت اكنون...بوي مدينه دارد
همراه عطر نرگس...خواند مرا ندايي
گويد غريبه با در...اي يادگار حيدر
تنها..بريده حنجر....در دشت كربلايي