• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : دزد آمده..
  • نظرات : 15 خصوصي ، 54 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيد حكمت قاضي ميرسعيد 

    سلام و ارادت ..

    شب از نيمه گدشته بود و سكوت در اتاقي به ابعاد خلوت و

    پاك سهراب روحي را نوارش مي داد ..

    شب و سكوت .. متقاطع ترين كلمات هستي اند .. چه با شبيخون و چه بي آن ..

    : و نسيمي خنك از حاشيه ي سبز پتو خواب مرا مي روبد ..

    اگر بالش بنده خداي داستانتان پر آواز پر چلچله ها هم نباشد .. دستكم از همان جنس است .. به جنس خود !

    يا همان طوطي بخت برگشته اي را مي ماند كه شيشه روغن صاحبش را ريخت و صاحب نيز زلف هايش را ...

    آنگاه كچلي ديد و انگاشت كه او نيز دچار شيشه ي روغني است ..

    : از چه اي كل با كلان آميختي ؟

    تو مگر از شيشه روغن ريختي ؟

    از قياسش خنده آمد خلق را

    چون كه خود پنداشت صاحب دلق را .....

    به گمانم .. دنياي ما هجمه اي ار پژوال خنده هاي قياس گونه است...

    من ا.. توفيق .

    براي اولين با سعادت خواندن مطالب وبلاگ تان را پيدا كردم .

    و بسيار علاقمند شدم ..ژ

    مديراني چون شما آراد آنديش مايه مباهات است ..