• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : بهانه‏اي براي آخرين لحظات..
  • نظرات : 4 خصوصي ، 46 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلاله 

    سلام سيد عزيز

    اولا كه عيدي يادتون نره

    ثانيا من نميدونم اين ترس ها برا چيه ؟ مگه برا در و ديوار ميرويد كه ترس داريد به صاحب خاونه نرسيد تازه مگه شما داريد ميريد/ نه بابا اونها دارن ميبرندتون اونها هم كه مثل ما نيستند كه دعوت كنند و توجه نكنند يادمون باشه اونها كريم و اين الكريم هستند ژس عزيزم بجا نگراني با اميد برو ... اميد ( البته اين حرفها رو خودتون يادمون داديد )

    ضمنا اگه در برون كاري نكرده بوديد كه به درون دعوت نميشديد . حالا به جا اين حرفها اون كوله بار سنگين كه حالا التماس دعاي منم بهش اضافه شده باز كن و وبعد :الجار ثم الدار

    حلاا كجا داريد ميريد ؟