سلام سيد عزيز و دوست داشتني
آخ كه چقدر چسبيد اين حكايت به دلمان...
خيلي زيبا بود...
آقا دزدم دزداي قديم...
انگار زبان دل ما رو شرح دادين...
مشتاق ديدار عزيز
سلام
حرمت سيد؟ بدجور غريبي مي كنم اين روزها با اين واژه
روزگاري دوستي حرمت داشت سلام حرمت داشت حتي به قول شما دزدي بود كه حرمت نمك نگه مي داشت
بد شده ايم و خودمان نمي دانيم
اما هنوز خدا حرمت دارد و من تنها دلخوشم به همين حضور مهربانش ميان تمام لحظه هاي بي رنگ
روزگارتان بي غم
اين داستان دزدان عجيب تامل بر انگيز شده اند
يا حي !