وبلاگ :
لبـــگزه
يادداشت :
فتح باب
نظرات :
13
خصوصي ،
32
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ارمينه
سلااااااااام احوال اقا سيد؟
ما دورادور البته جوياي احوال وبگزه شما هستيم اگر مرده شور ريا را ببرند!
.............
طبع شيريني داريد اقا سيد فقط فضولي و بي ادبي نباشه من بجز بين دوم و بيت قبل از آخر بقيه ابيات رو شديدا پسنديدم اينکه ميگم شديدا محض نوشابه باز کردن نيست وگرنه اون دوبيت رو به اين صراحت در موردش نمي حرفيدم.
و اما در مصرع اول بيت دوم اگه داشته باشيم:
نقشي که با هزار مکافات در گرفت
موجي بههم رسيد و پر از اضطراب کرد
يعني جاي بسته شد رو با در گرفت عوض کنيم فکر کنم براي کلمه ي نقش مکمل جالبتري باشه.چون اصولا نقش در ميگيره بسته نميشه و اما در مورد بيت قبل از اخر هم بگم که احساس ميکنم چون چشم رو در مصرع اول اورديد اگر حول قافيه قاب مصرع دوم رو تشکيل بديد دو مصرع همخوني بيشتري پيدا ميکنن گرچه که الانم زيبايي خاص خودش رو داره چون مراد بيشتر يار هست نه چشم يار اما محض فضولي گفتم!
البته ببخشيد جسارت کردم اما من در برابر شعر خوب نميتونم خوددار باشم و مهم نظر خود شاعره که دوست داره چه جوري شعرش رو ببنده!
و اينکه همه ي غزلها خوب همه ي ابياتشون تاپ نيستن حتي غزلهاي شعراي بزرگ چون بعضي ابيات مقدمه ابيات بعدي ان اما گاهي معتقدم حتي اگر غزل رو 4 -5 بيتي هم ببنديم اما تک تک ابياتش قوي باشه اينجوري بهتره!
من چقدر پر حرفم!
اينم بگم که بيت سوم و چهارم بي اغراق محشر بود.