سلام ...
خوندم ... !
فقط مي تونم بگم ....
خدايا چه مي خواهي بگويي ؟!
بگو نازنين ... بگو عزيز ....
.......
علي علي
دعام كنين.
سلام بر سيد بزرگوار.
گاهي خدا از راه هاي مختلف چيزي رو به ما مي فهمونه كه ممكنه همون مواقع ازش سر در نياريم اما بعد كه اتفاقات رو بچينيم كنار همديگه، ببينيم عين يك پازل بوده واسه رسيدن ما به مطلوب.
آره!
بايد باور داشته باشيم كه او تنهامون نمي گذاره و لحظه لحظه به واسطه ي حجتش در زمين به ما افاضه مي كنه.
كاش خودمون رو به خواب نزده باشيم كه اون وقت اين نشانه ها هم كارساز نخواهند بود.
ملتمس دعاي فراوان.
سلام حاجي سيد....خوبيد؟
كار خداس ديگه! به احتمال و خرافت و اينا چه.....!؟!!!
حاجي نگفتيد اخر چه غيبتي كرديدااااااااا!!!من و حس كنجكاوي....!!!
يه سر به وبلاگ آقاي اميني بزنيد درباره غيبت اون وقت سريع در پي پس دادن گوشتها بر مي آييد!!:دي
التماس دعا داريم اكيدا!
عمره دانشجويي و اينا...!
يا علي....
سلام سيد عزيزم
ارادت داريم سيد جان ، مهم اين هست كه از اين نشانه ها و اين منقلب شدنها به عمل برسيم ، هر چند نيت و صحبت خودماني اين دكتر بزرگوار با نازنين معبود مشخص نيست اما پيام خداي رحمانرا در لحظه لحظه عمر و در همه چيز مي توان ديد به خصوص در اين حالت خاص و اين آيه كه اشاره شد به روزم
به نام خدايي که در اين نزديکيست ...!سلامزندگينامه ي پيشواي انقلاب شهيد سرگرد کلاهدوز
شهيد کلاهدوز در ديماه 1325 در قوچان ديده به جهان گشود و پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه ، در مسابقه ورودي دانشکده افسري شرکت کرد و بدليل موفقيت در امتحانات ورودي ، وارد اين دانشکده گرديد ...
التماس دعا يا علي
سلام عليكم آقا سيد عزيز
اگر كسي مثل شما اين را نمي گفت برايم مشكل بود قبولش .
سلام خسته نباشيد.
آقاي واحدي تكان دهنده بود...
اميد وارم خدا هم مارو به راه راست هدايت كند و ما هم لياقت اصلاح شدن را داشته باشيم....
البته بايد خودمونم بخواهيم و تلاش كنيم.
موفق باشي
سلام حاجي جان ...
دلون براتون تنگ شده ...
كاش سعادت حضور در جلسات بود . اما روزيمون نيست گويا .(هرچند كسي كه پيگير عدم حضور ما نشد
)
و اما بعد ...
جدي بنده هم جا خوردم . كاش هميشه اين تذكرات رو بفهميم .
.............
.......................
................................
روايت دوم مهدويت : فرصت يا تهديد ؟؟!!!
سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان
خواهش ميكنم، فرستادن اون لينكها كمترين كاري بود كه مي تونستم بكنم
اين متن رو يه بار ديگه خوندم .... هر بار هم بيشتر ميرم توي فكر ...
راستي اگه خدا بخواد به بنده هاش يه چيزي بگه چقدر راحت ميتونه و چقدر بعضي وقتها ما آدمها غرق ميشيم كه حرفهاش رو نمي شنويم ...
التماس دعا
خدا نگهدارتون باشه
بوي خوش تو هر كه ز باد صبا شنيد از يار آشنا سخن آشنا شنيد اي شاه حسن چشم به حال گدا فكن كاين گوش بس حكايت شاه وگدا شنيد سر خدا كه عارف سالك به كس نگفت در حيرتم كه باده فروش از كجا شنيد يا رب كجاست محرم رازى كه يك زمان دل شرح آن دهد كه چه گفت و چها شنيد
سلام شما و دوستانتون خيلي باكلاس هستيد خوش به حالتون!
اما از اينها كه بگذريم از اين اتفاقات براي خيلي ها مي افتد اما آنقدر مارا از خرافات ترسانده و پرهيز داده اند كه كسي جرات ابراز
خلوت هايش را ندارد...هركه را اسرار حق آموختند ...!!
خدايا! به ما هم از اين خلوت ها ببخش!...
سلام بزرگوار
در اينگونه اتفاقات بخصوص وحي و كلام خدا تامل جايز نيست . او خواست كه بگويد حالا بايد ديد آقاي دكتر چه ميخواسته چه نيتي داشته و چرا اين آيه مرتبا برايش آمده است ؟ شما هم اگر ديديد خود بهتر ميدانيد چرا ؟ مي بايست سيد بزرگواري چون شما گواه باشد و راهنما ؛ دكتر آمده بود راهگشائي بيابد گفت و دليلش را شاهد بوديد پس شمائيد كه عميق بايد به اين مسئله توجه كنيد و كمكش كنيد . معني و مفهوم كاملا مشخص است اما اينكه نيت او چه بوده و شما چه تفسيري ميكنيد حرفي ديگر است . التماس دعا / ياحق
سلام برسيد عزيز
روزتون بخير . كلي از صحبتها و نوشته هاتون استفاده بردم مثل هميشه .
و اين ماجرا كه تعريف كرديد خيلي تامل برانگيز ه . اين نشانه ها و الطاف الهي نهايت آرامش كه به بنده هاش داره . يه تلنگره كه حواسمون جمع باشه .
رو هر پله اي كه ايستاده باشيم خدا يك پله بالاتره نه به خاطر اينكه خداست به خاطر اينكه دستمون رو بگيره .
سلام بر آقا سيد عزيز که ما کلي ارادت داريم بهتون تازه نه يکي که دو تا .
اين قضيه رو كه تعريف كرديد واقعا براي خود من خيلي حيرت آور بود . هرچند همه چيز تو اين دنيا ممكنه ولي خب هميشه نميشه همه چيز رو هم به سادگي از كنارش عبور كرد و اتفاق دونست و يا بي دليل فرض كرد . جهان مجموعه اي از نشانه هاست . ظرفيت ها نشانه ها را ميشناسند . دل اگر راهي کوي دوست شد همه ي دستهاي عالم هم همراهي ميکنند . اونجا که ميگه اهدنا الصراط المستقيم . که به تکوينت من رو بکش به سوي خودت . اينجا همون دستهاست . اين همون نشانه هاست . عين همون سيلي ميمونه که پدر به بچه اش ميزنه که به خودش بياد . و چقدر هم اين مسئوليت داره . حجت تمام شد . و بعد . . .
از لطف هميشگيتون ممنون .