وبلاگ :
لبـــگزه
يادداشت :
دعوتت را سپاس بانوي من!!
نظرات :
2
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محدثه
پدر گفت :
((
بگو يك !
))
و تو تازه زبان باز كرده بودى و پدر به تو اعداد را مى آموخت .
كودكانه و شيرين گفتى :
((
يك !
))
و پدر گفت :
((
بگو دو
))
نگفتى !
پدر تكرار كرد:
((
بگو دو دخترم .
))
نگفتى !
و درپى سومين بار، چشمهاى معصومت را به پدر دوختى و گفتى :
((
بابا! زبانى كه به يك گشوده شد، چگونه مى تواند با دو دمسازى كند؟
))
و حالا بناست تو بمانى و همان يك ! همان يك جاودانه و ماندگار.
بايست بر سر حرفت زينب ! كه اين هنوز اول عشق است
آفتاب در حجاب،سيد مهدي شجاعي
بفرماييد شهادت مادر، آغاز صبوري است بانو ...
دعايمان كنيد