سلام بر سيد بزرگوار ما!
سلام بر زائر مدينة النبي و بقيعش!
و سلام بر محرم بيت الله الحرام و ركن يماني اش!
با آن كه نمي دانم اضطرابت از كجاست! اما در دلم چنين جوشيد كه چنينت پاسخ (تو بخوان تسلي!)گويم:
با جان و دل پذيرفتم آن التهاب را
صد پرسش و مسأله ي بي جواب را
من هم ز داغ كوير دلت سوختم ولي
با ياد آب نخوردم فريب سراب را
اينك من و لحظه لحظه هاي دلواپسي
آرامشي كجاست كه برد اضطراب را؟
دل در سراچه ي دهليز مي تپد ولي
پنهان عبور مي كند آن پيچ و تاب را
دلشوره مي ربايد آسايش مرا
شب ها حرام مي كند به ديده ام خواب را
دست اميد سوي آسمان گشوده ام
دستي كاسه وار كه مي طلبد جواب را
آه از نهاد صبر هم بلند مي شود دگر
آيا اجابتي هست اين دعاي ناب را؟!
من از ميان اين همه نام
و واژه ها
آخر چگونه حدس بزنم انتخاب را؟!
نيست پنهان از خداوند و از تو هم مباد!
از پاي خويش مي گسلم آخر طناب را
حالم اگر چه خراب دنياي آباد است
آباد كنم به طواف اين دل خراب را!
سال نو و ولادت پيامبر نور و رحمت و سلاله ي پاكش بر شما فرخنده و مبارك باد. به هنگام تحويل سال به يادت دعاي سال نو را خواهم خواند و احسن الحال را برايت آرزو مي كنم .
تو نيز به يادم باش... يا علي