• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : سپاس .. چه واژه ي حقيري !
  • نظرات : 25 خصوصي ، 79 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام بر سيد بزرگوار

    سلام بر مسافر كوي يار!

    الا اي همسفر

    كمي آهسته تر

    مرا با خود ببر!

    آن جا كه باب الله در يمين و حجر در يسار تو آيد به زير پا بنگر، سنگ هاي سرخگون حطيم... شش هزار دعا و حلاوت اجابت!

    پس به جرعه اي كام تشنه ام را بنوشان و آن چنان كه عمق جان خويش را مي يابي دعايم كن!

    كه ديري است... در حسرت اجابتي شيرين روزگار به تلخي مي گذرانم حبيبم را بگو دريابدم و مادرم را اگر يافتي سلام رسان فرزند خطاكارش باش و بقيع را... بقيع را از جانب من بنوش!

    در حرا از بال هاي جبرئيل پري را برايم سوغات بياور ...

    من قانعم به چكاچكي از شمشيرهاي احد

    و به يك قنوت در مساجد سبعه

    و به يك لبيك در شجره

    و اگر در تنعيم دوباره و چند باره محرم شدي

    به يك طواف از هفت شوط مرا بنواز

    و ديگر... چگونه بگويم هيچ؟

    كه اين ها كه شمردم...همه چيزند!

    و يك گوشه چشم از يكي از آن ها مرا بس است!

    سيد عزيزم التماس دعا و سفر سلامت! هر‌ آن چه خود مي داني و مي تواني براي همگان و در انتها براي من حقير بخواه كه همه سخت محتاجند «و الله هو الغني الحميد»