سلام ،

من اخم كنم !‏، اون هم به شما !!!

صبح خوندم ، چيزي نيومد به ذهنم كه بگمش .

ولي يه چيزي به نظرم شيرين اومده، اون هم اينكه اين دو بزرگوار يك آدم قابل اعتماد رو پيدا كردن كه دغدغه شون رو باهاش در ميون بذارن !

مخلص

سلام عليكم آقا سيد عزيز و بزرگوار .

جمعه بر شما هم مبارك .

اول عرض كنم كه اميدوارم بشود شما را در خانه گير آورد !؟ البته سفرهاي شما بيشتر كاريست و براي فرار از دست ميهمان كه اصلا نيست .

اما مسئله ، اگر پدر با دومي مخالف نباشد چه مانعي دارد دومي ؟ چراكه در پرسش آمده كه پدر با اولي موافق است .

با عرض سلام و احترام:

اميدوارم سفر شيراز خوش بگذره و ما را از سوغاتي فراموش نفرماييد.

همانگونه كه شما فرموديد هر چيزي حريم و حرمتي دارد و سنت ما هم در اين امر توجه به حرمت والاي دختر خانم هاست.

هرچند كه قلبا دوست داشتم كه مانند هندوستان دختر خانم ها به خواستگاري آقا پسر ها مي آمدند....

هر چند كه از ما گذشته است ولي تصور چنين امري نيز لذت بخش است.

دلم برايتان تنگ شده است .

اي كاش توفيق زيارتتان را داشتم.

دارم با خودم نقشه مي كشم كه توفيق زيارت و عرض ادب خدمت شما بزگوار را به بهانه ايام محرم (11محرم) چگونه مي توانم داشته باشم.

كارم هم از شمع و چراغ و لوستر ، گذشته است.

لطف شما افتخار من حقير است.

ايام به كام و هميشه شاد و شادكام و موفق باشيد.

حسين جون مارم جزو اون حيوونا بپذير ...!

در وبلاگت نوشتي از ايران و ايراني دفاع كنيد . توصيه مي كنم مطلب آرش كمان شكن از وبلاگمو بخوني . اين توصيه به شما و به همه ي آدماي دنياست .

با سلام
در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، اين هفته با نقد وبلاگ
(( رويـــاي نـيـمـه تـمــام )) ((http://roya11842.persianblog.ir ))
در خدمت شما دوست گرامي هستيم . لذا بدينوسيله از شما دوست عزيز جهت شرکت در اين جلسه دعوت بعمل مي آيد.
منتظر حضور سبز و صميمي شما هستيم.
.............................................................................................................
يکشنبه ??/9/86 ساعت 17 الي 19 -
نشاني : خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب
..............................................................................................................
با تشکر
به اميد ديـدار
[گل][گل][گل][گل]

من منظورم اين بود كه عكس اول رو نديدم و فقط عكس دوم رو ديدم

سلام آقا سيد

روز جمعه تون به خير باشه

اول شدنم رو ثبت كردم ... ولي مثلا قرار بود بعدش زود بيام بنويسم كه نشد

من فقط عكس اول رو ديدم و براي اون نظرم رو ميدم

به نظر من اون خانم بايد اوني كه عقل و منطقش ميگه رو انتخاب كنه

چون حرف يك روز و دو روز نيست، بحث يك عمر زندگيه

بايد همه ي شرايط رو بررسي كنه و به نتيجه برسه

مطمئنا خانواده هم شرايطي رو ديدن كه نظرشون رو گفتن

آقا سيد احساس ميكنم توي اين موارد، نميشه و نبايد سريع و احساسي تصميم گرفت

چون يه تصميم اشتباه، زندگي چند نفر رو به خطر ميندازه

يه برخورد احساسي منجر به تباه شدن خيلي چيزها ميشه

و مگه يه آدم چند سال عمر ميكنه كه بخواد زندگيش رو دونسته دستخوش اين ناآرامي ها بكنه

بعضي وقتها بعضي از فاكتورهايي كه اول اصلا ديده نميشن و به چشم نميان ميتونه توي زندگي خيلي مهم و تاثيرگذار باشن

پس بهتره الان كه قدرت تصميم گيري و ديدن داره،‏همه چيز رو ببينه

چون بعدا توي زندگي بايد به خاطر حفظ اين كانون چشمش رو روي خيلي چيزها ببنده ...

خيلي چيزهايي كه اون اول نديده ... يا ديده و فكر كرده با وجود علاقه حل ميشه ... كه البته توي بعضي موارد ميشه

ولي چه بهتره كه آدم از همون اول درست و منطقي تصميم بگيره كه بعدها مدام مجبور به چشم پوشي نشه ...

قبول دارم كه توي زندگي بايد فداكاري و گذشت وجود داشته باشه ... ولي اينكه آدم آگاهانه خودش رو توي شرايطي قرار بده كه بعد مدام مجبور به گذشت بشه ... فكر نمي كنم عاقلانه باشه

اونهم براي ما دخترها كه توي اين جامعه ي مردسالار ،‏ مجبور به كوتاه اومدن توي خيلي موارد ميشيم ... كوتاه اومدن هايي كه اگه دائمي بشن ممكنه حتي اسم انجام وظيفه هم بگيرن ، نه گذشت و فداكاري ...

مثل هميشه يه بحث چالشي رو مطرح كردين

از اون بحثهايي كه بايد دونه دونه كامنتها رو هم خوند

روز تعطيل خوبي داشته باشين

خدا نگهدارتون باشه

آها راستي در جواب سوال دوم :

ازون جايي كه معمولا دخترخانم هاي عزيز يه مقدار آمپر احساساتشون بالاست و معمولا مو رو مي بينند اما پدرها پيچش مو رو . پيشنهاد من به اين خانم اينه كه روي خواستگاري كه مورد تإييد خانواده نيست حساب نكنه . اگه از ديگري هم خوشش نيومده بازم صبر كنه . چون اين هر دو شرط بايد با هم باشه تا كار درست باشه :))

سلام

اينكه آقايون ميرن خواستگاري و نه خانم ها مي تونه دو تا دليل داشته باشه يكي اقتصادي و يكي غير اقتصادي ! :)

اقتصادي اينه كه مسئوليت چرخوندن يه زندگي عرفا به مرد واگذار شده و تا وقتي كه شرايط را حاصل نكرده باشه نمي تونه تشكيل زندگي بده .

غير اقتصاديش اينه كه در سلوك عشق ، مقام بالاتري به زن اعطا شده که مقام معشوق بودنه . معشوق کسر شأنشه اگه دنبال عاشق راه بيافته . در واقع نياز مال عاشق و ناز کار معشوقه !

راه حل :

دو تا راه حل داره يکي اقتصادي و يکي غير اقتصادي :

1- اينکه آقايوني که به حدي رسيدن که مي تونن زندگي بچرخونن يک اطلاعيه بزنند در روزنامه که آره ... خلاصه ما شرايط داريم بيايد خواستگاريمون . يا اينکه اگر شرايط ندارند ، تو نيازمندي ها بزنند که لطفا يک خانم با توانايي مالي مناسب ....خواستاريم . چنانچه ميليد با دسته گل و شيريني به آدرس ذيل مراجعه کنيد .

2- اينکه خانما از مقام معشوقيتشون رسما استعفا بدن و بشن نازکش آقايون ( البته تا حدودي الان اين اتفاق افتاده ! ) .

................

پ.ن : کم اومدن من به اينجا فقط يه دليل داره . اونم کم سعادتيه منه . باور کين از شلوغ ترين روزاي زندگيمو مي گذرونم . کار و درس و فعاليت هاي ديگه . همه و همه دست به دست هم دادن . وقت اضافي برام شده يه احساس نوستالژيک !

ممنون از الطافتون . همچنان ارادتمنديم

عمريست که از حضور او جامانديم / در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظر است تا که ما برگرديم / مائيم که در غربت کبري مانديم

حاجي دعام كن...

بسم رب النور

سلام خدمت استاد بزرگوارم. خوبيد؟

ببخشيد از اينكه دير به دير ميام اينجا

منم انشاالله امروز صبح عازم شيراز هستم. به اميد خدا سفرم يك هفته اي طول ميكشه

بعد از دو ماه دوري دارم ميرم اونجا. احساس خاصي ندارم فقط دلم براي مزار مادرم تنگ شده... همين

برام دعا كنيد

يا علي

سلام

حاجي حالا كه از ما گذشته مي گي كه مشاوره ازدواج مي دي .

اين دفعه زيارتتون كردم شماره بگيرم براي يه عده از دوستان ...

يا علي

سلام

من فقط يكي از متنها رو ديدم

جواب من اينه : اوني كه دلت ميخواد رو انتخاب كن چون تا اخر عمر افسوس ميخوري.........

عكس سوال اول هر كاري كردم باز نشد! نفهميدم سوال چي بوده و در نتيجه نمي‏تونم بگم چرا!