• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : ترجمه دعاي ابو حمزه ثمالي (قسمت 11)
  • نظرات : 2 خصوصي ، 18 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    باز اين کبوتر خسته بال و شکسته پر
    از راه دور
    به مشامش عطر خوش رحمتت رسيده است .. !
    ملائک و آسمانيان به دور شمع وجودت طواف مي کنند و
    لبيک گويان تو را تسبيح مي نمايند
    اما اين شکسته پر
    به کجا پر بکشد که دلش ز طوفانهاي زميني خسته است ..
    لباس احرام من از هر چه سياهي است
    در اين روزها و هفته ها ناپاک شده است
    الهي ! لا تودبني بعقوبتک و لا تمکر بي في حيلتک
    من اين الخير و يا رب و لا يوجد الا من عندک
    خواستم پر بزنم به کوي تو .. ! اما چه کنم که دير کرده ام !
    خواستم دلم را هوايي کوي تو کنم، قفس تن باز کنم .. اما ؛
    چه کنم که پليديهاي جسمم اذن دخول ندارند !
    خواستم فقط از دور محو جمال رخ زيبايت گردم
    اما ...
    مرا چه شده ؟ که چشمانم به سياهي ها خو کرده اند و
    سپيدي کورشان کرده است .. !
    خواستم با پاي خويش به درگاهت بيايم اما باز
    تو مرا شرمنده خويش نمودي و برايم دعوت نامه ضيافت فرستادي !
    خواستم دلم را جلد تو کنم ..
    اما ناز تو آنقدر زياد است که مرا لياقت نيست .. !
    چه کنم خدا .. !
    اين خسته دل، اين سياه قلبِ عاصي
    در اين سحر مبارک
    به کجا پناه ببرد که دلش آرام گيرد .. ؟!؟