• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : دعاي ابوحمزه ثمالي(قسمت سوم)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام و درود بر شما و قلم توانمند و دانايتان باستحضار ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي ببا عنوان دوباره دستانمان پر از دعا ميشود بسوي آسمون ...بمناسبت حلول ماه مبارک رمضان و دعوت شده به ضيافتي به ميزباني خداوند متعال بروز شده است مثل هميشه منتظر قدوم سبز و نظرات ارزشمند شما هستم ...با آرزوي قبولي طاعات و عبادات همه دوستان و سروران گرامي از در گاه خداوند متعال ..در اين ماه پرفضيلت ...التماس دعا.......

    ديده بگشا اي به شهدِ مرگِ نوشينت رضا
    ديده بگشا بر عدم اي مستيِ هستي فزا
    ديده بگشا اي پس ازسوء القضا حسن القضا
    ديده بگشا ازكرم ، رنجورِ دردستان ، علي
    بحر ِمرواريدِ غم ، گنجورِ مردستان ، علي
    ديده بگشا رنجِ انسان بين و سيلِ اشك وآه
    كبرِ پُستان بين و جامِ جهل و فرجامِ گناه
    تير و تركش ، خون وآتش ، خشمِ سركش ، بيمِ چاه
    ديده بگشا بر سِتم ، دراين فريبستان ، علي
    شمعِ شبهاي دژم ، ماهِ غريبستان ، علي
    ديده بگشا نقشِ انسان ماند باجامي تهي
    سوخت لاله ، مرد لِِِِِِيلي ، خشك شد سروِ سهي
    زآگهي مان جهل ماند و جهل ماند از آگهي
    ديده بگشا اي صنم اي ساقيِ مستان ، علي
    تيره شد از بيش و كم ، آيينة هستان ، علي