سلام به برادر خوبم آقا سيد بزرگوار
من واقعا نمي دونم بعضي وقتها چي ميشه كه پست جديد شما رو نمي بينم ... بعد از كامنت روز چهارشنبه ي شما براي يه توضيح كوچولو و كسب اجازه اومدم خدمتتون، ولي باور كنين اصلا اين پست نبودش
راستش نمي دونم چي بگم آقا سيد ... از شطرنج گفتين ... اين روزها شرايطم اينطوري بود ... مي خواستم با سه حركت مات كنم و اين بازي رو جمع كنم ... خودم حس مي كنم اينطوري شده ... ولي شايد ديگران اينو نبينن و فكر كنن هنوز بازي ادامه داره ... غافل از اينكه من ديگه نمي خوام توي اين بازي باشم ... يا حداقل به اين شيوه ... نميشه بازي نكرد و توي ميدون نبود ... بايد تكنيك ها رو تغيير داد ... اصول گسترش رو به يه شكل ديگه استفاده كرد ... يه پياده اگه بخواد مي تونه اونقدر بره جلو كه شاه رو هم از بازي حذف كنه ...
هميشه به آرامش وبلاگتون غبطه مي خورم ...
خدا نگهدارتون باشه ...