• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : فاطميه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 85 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام حاجي جان واي از جهل خودمان كه چه بلايي بر سر خودمان آورده ايم . جهلي كه با كج فهمي خودمان بيبشتر مي شود . بيشتر بزرگ مي شود . آنقدر بزرگ كه از بين بردن آن سخت يا گاهي بعيد به نظر مي رسد .

    .................

    .........................

    ..................................

    مگر اين همان علي (ع) نبود كه آن هنگام كه بسيار جوانتر بود پهلوانان نامي عرب را به زمين زده بود . حالا چه شده بود كه حتي براي زهراي عزيزتر از جانش چيزي نگفت و كاري نكرد ؟؟؟

    چه مصلحت بزرگي در بين بود ؟؟؟

    ..........................

    ................................

    ........................................

    ................................................

    دولت عاشقي به روز شد منتظر حضورتان

    + م. 
    سلام من فكر مي كنم شما ديگه بيش از حد حساس شديد و گير ميديد به اينچيزها.... فكر نمي كنم اين مداح بخت برگشته هم چيز اشتباهي گفته باشد حديثي داريم(البته دقيق يادم نيست) كه خلقت بهشت، خورشيد، زمين و... هر كدام به نور يكي از اهل بيت نسبت داده شده يعني بطور مثال خورشيد از نور حضرت زهرا يا بهشت از نور مثلا امام حسين... دقيق نمي دانم...اما اين جمله ي اين مداح قابل اغماض بود...چون اصلا بهشت در مقابل مقامي كه حضرت زهرا دارد هيچ است نه حضرت زهرا براي خيلي اوليايي كه به فناي في الله ميرسند...يا مثلا شما جامعه ي كبيره را نگاه كنيد...لابد اگر نگويند اين جامعه كبيره از بهترين دعاهاي شيعه و متواتر هست .....خيليها بيايند و بگويند مخالف قران است...غلو است يا...كه باطنش هيچ مخالفتي ندارد . .سعي كنيد زياد دنبال مچ گيري نباشيد منكر حساسيتتان نيستم اما زيادش ضرر دارد
    + م. 
    سلام من فكر مي كنم شما ديگه بيش از حد حساس شديد و گير ميديد به اينچيزها.... فكر نمي كنم اين مداح بخت برگشته هم چيز اشتباهي گفته باشد حديثي داريم(البته دقيق يادم نيست) كه خلقت بهشت، خورشيد، زمين و... هر كدام به نور يكي از اهل بيت نسبت داده شده يعني بطور مثال خورشيد از نور حضرت زهرا يا بهشت از نور مثلا امام حسين... دقيق نمي دانم...اما اين جمله ي اين مداح قابل اغماض بود...چون اصلا بهشت در مقابل مقامي كه حضرت زهرا دارد هيچ است نه حضرت زهرا براي خيلي اوليايي كه به فناي في الله ميرسند...يا مثلا شما جامعه ي كبيره را نگاه كنيد...لابد اگر نگويند اين جامعه كبيره از بهترين دعاهاي شيعه و متواتر هست .....خيليها بيايند و بگويند مخالف قران است...غلو است يا...كه باطنش هيچ مخالفتي ندارد . .سعي كنيد زياد دنبال مچ گيري نباشيد منكر حساسيتتان نيستم اما زيادش ضرر دارد
    پاسخ

    سلام م. عزيز تصور مي كنم نقطه ي اساسي ايراد من هنوز مبهم است .. من با آنچه شما فرموده ايد مخالفتي ندارم .. و خودم هم بر اين اعتقادم اينجا هم من نگفته ام چرا گفته اي بهشت بوي زهرا مي دهد.. مي گويم براي بيان مقام بالاي زهرا در مقابل گفته ي پيامبر ايستادن و نسبت اشتباه به پيامبر دادن درست نيستاين عشق هاي چنيني منجر به كنار گذاشتن پيامبر و علي اللهي شدن و فاطمه اللهي شدن و ... ختم مي شود .. بايد حساس بود برادر

    هوالرحمن
    سلام
    ايام شهادت بي بي دو عالم حضرت زهرا (س) رو تسليت عرض مي كنم
    صحبتتون هم درسته حقيقتا ما شيعيان هنوز نفهميديم كه شيعه بودن مسئوليتي بزرگه ! اينكه فقط اسممون شيعه باشه كافي نيست !
    گاهي خودمون با اعمال خودمون بدترين ظلم رو در حق اين مذهب مي كنيم !
    و اين مطلب رو توي مدينه و مكه مي شد خوب متوجه شد ....

    دومين قسمت از خاطرات سفر رو هم نوشتم ...سفر به ديار يار ...
    سلام من به مدينه ...

    موفق باشيد و در پناه حق

    + .......... 
    سلام اصلا نوشته هاتون جالب نيست .شما ادم خودخواهي هستين .
    پاسخ

    متشكرم چند نقطه ي عزيز

    سلام

    ببخشيد دير كردم از اينكه بهم سر زديد ممنونم

    به روز شدم با يه شعر سوزناك

    بهم سر بزن

    راستي تو كانون وبلاگ نويسان مذهبي يه مسابقه برگزار شده

    حتما سر بزن جواب هم بده تا دوباره جايزه بگيري

    http://rbc.najva.ir/index.php?topic=552.msg5674;topicseen#msg5674

    سر بزن

    سلام سيد خوبي؟ نه مثل اينكه زياد هم خوب نيستي

    باز هم حرف دل من را زديد من هيچوقت نميتونم بگم تو اين روضه ها و مداحي ها چه مواردي رو شنيدم حتي تو اون حال و هوا هم نتونستم بي تفاوت باشم اما .....

    اصلا نميفههم كه خصوصيترين مسائل رو هم ميخوان عنوان كنند تازه من نميدونم اونا تو خلوتاشون بودن كه اين چيزا رو ميگن

    موفق باشي

    + samaneh 
    چقدر خوشحالم كه هستيد...چقدر خوبه كه ميتونم از شما بياموزم كه چقدر نكات باريك تر از مويي هست كه شايد من و امثال من اصلا به چشممون نياد...مرسي كه هستيد استاد عزيزم

    سلام

    جدا دين ما از دست بعضي از همين آقايون مداح ضربه مي خوره اونم با اين تفاسير زيباشون

    دوست ديگري به قول خودش مداح مي گفت: من كه سگ حسينم توله سگ حسينم

    آخه درسته براي جمع كردن چندتا جوون از اين الفاظ و يا سبك هاي كاملا ترانه اي و يا اين تعابير استفاده مي كنن؟؟؟

    به روزم

    يا محمد و علي

    دامن علقمه و باغ گل ياس يکيست

    قمر هاشميان بين همه ناس يکيست

    سير کردم عدد ابجد و ديدم به حساب

    نام زيباي اباصالح و عباس يکيست

    فريب ما مخور اقا دروغ ميگوييم

    به جان حضرت زهرا دروغ ميگوييم

    چه ناله اي چه فراقي چه درد هجراني

    نيا نيا گل طاها دروغ ميگوييم

    تمام چشم براهي و انتظار و فراق

    و ندبه هاي فرج را دروغ ميگوييم

    دلي كه مامن دنياست جاي مولا نيست

    اسير شهوت دنيا دروغ ميگوييم

    زبان سخن ز تو گويد ولي براي مقام

    به پيش چشم خدا هم دروغ ميگوييم

    كدام ناله غربت كدام درد فراق

    قسم به ام ابيها دروغ ميگوييم

    خلاصه اي گل نرگس كسي به فكر تو نيست

    و ما به وسعت دريا دروغ ميگوييم

    مرا ببخش عزيزم كه باز ميگويم

    نيا نيا گل طاها دروغ ميگوييم

    حکايت آن درخت

    در ميان بني اسرائيل عابدي بود. وي را گفتند:

    « فلان جا درختي است و قومي آن را مي پرستند»

    عابد خشمگين شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند.

    ابليس به صورت پيري ظاهرالصلاح، بر مسير او مجسم شد، و گفت:

    «اي عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!»

    عابد گفت:« نه، بريدن درخت اولويت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگير شدند.

    عابد بر ابليس غالب آمد و وي را بر زمين کوفت و بر سينه اش نشست. ابليس در اين ميان
    گفت:«دست بدار تا سخني بگويم، تو که پيامبر نيستي و خدا بر اين کار تو را مامور
    ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دينار زير بالش تو نهم؛ با يکي معاش کن و
    ديگري را انفاق نما و اين بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :«
    راست مي گويد، يکي از آن به صدقه دهم و آن ديگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.

    بامداد ديگر روز، دو دينار ديد و بر گرفت. روز دوم دو دينار ديد و برگرفت. روز سوم هيچ نبود.

    خشمگين شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابليس پيش آمد و گفت:«کجا؟» عابد
    گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتواني کند» در جنگ آمدند.
    ابليس عابد را بيفکند چون گنجشکي در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو
    چرا بار اول بر تو پيروز آمدم و اينک، در چنگ تو حقير شدم؟»

    ابليس گفت:« آن وقت تو براي خدا خشمگين بودي و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار براي خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولي اين بار براي دنيا و دينار خشمگين شدي، پس مغلوب من گشتي» $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });

     <      1   2   3   4   5    >>    >