بسم الرب الحسين عليه السلام سلامممنون که با حضور بهاري خود وبلاگ من را آکنده از بوي خوش بهشت و عطر دل انگيز بهار ولايت و امامت اهلبيت ميکنيد.......ممنون....آقا سيد ما خيلي مخلصيم....ارادت هم داريم ...بي حد.....آن بانوي مهر دعا نموده است مرا ** تغييربداده است احوال مرايا رب ز تو ممنون که رخصت دادي ** تغيير دهد حال من احوال مراعشق را در کوچه من آموختم *** شمع بودم شعله ديدم سوختم شعله آنجا سوزش آتش نبود *** مادرم را ديدم آنجا سوختمتقارن ايام فاطميه ورحلت جانسوز امام خميني بنيانگذار کبير انقلاب حزنمان راصد چندان کرده است.......انالله و انا اليه راجعونوضعيت عمومى حضرت امام اصلا خوب نبود ولى بعدازظهر گويى مجددا كمى به هوش آمده بود. كهولت سن، بيمارى صعب العلاج و وضع نامناسب قلبى دست به دست هم داده بودند تا ملتى را داغدار كنند. كارى از دست پزشكان بر نمىآمد. علىرغم تلاش همه جانبه و درمانهاى متعدد و مختلف، كارى از پيش نمىرفت. انبوه جمعيت هر لحظه در جماران بيشتر و بيشتر مىگشت، اشكها از نگرانى جارى بود و دستها به سوى آسمان بلند. چشم حاج احمد آقا مانند چشم ميليونها انسان ديگر، چشم ميليونها فرزند ديگر امام، اشك آلود بود. دستان امام لرزش داشت و در لحظات آخر با صدايى لرزان فرموده بود: "من مىدانم زنده نمىمانم، اگر مرا براى خودم نگهداشته ايد به حال خودم بگذاريد و اگر براى مردم است هر كارى مىخواهيد بكنيد. " در سراسر ايران دستها به دعا برداشته شد، حتى در خارج از مرزها عاشقان امام ضجهكنان بقاى امام را از يگانه استدعا مىكردند، ولى در ساعت 20/10 دقيقه بعدازظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368، دعاى امام بر دعاى ميليونها انسان غلبه يافت و قلب ملت از كار ايستاد....بازهم با قدوم بهشتي خود فضاي وبلاگ ما را بهشتي سازيد.....منتظرم....ياعلي مدد.