سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 105
بازدید دیروز: 55
بازدید کل: 1370394
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



فوتبال ما و داستان همیشگی

سه شنبه 85 اسفند 8

 این مطلب را سه شنبه بیست و سوم خرداد 1385ساعت 22:7  در وبلاگ قبلی ام نوشته بودم که امروز به اینجا منتقل شد 

سلام ...
چند سال است ما گوشه نشینان خرابات الست داریم  گلو پاره می کنیم  که بابا والله این مربی با این اندیشه ی دفاعی و روحیه ی ترسو به درد ما و تیم ملی ما نمی خورد .. اما کو گوش شنوا ؟؟
تیم ما و اصولا فوتبال ایران یک فوتبال تهاجمی است ... درست هم همین است و به خاطر همین است که به تیم ایران لقب برزیل آسیا داده اند...  اما این آقا همیشه همین که یک گل می زنیم یا وقتی دنبال تساوی است .. تیم را به لاک دفاعی می برد .. و همه می دانیم که دفاع همان و گل خوردن همان... باور نمی کنید به همه ی بازی های زمان این آقا مراجعه کنید.

بازی با مکزیک را دیدید؟

ما که از اول توقع باخت داشتیم .. یا بهتر بگویم انتظار برد نداشتیم ... اما وقتی در نیمه ی اول آنقدر زیبا و منسجم بازی کردند توقعمان بالا رفت.. البته نه برای برد که حد اقل برای کسب یک مساوی و آبرو داری..
اما از این مربی که نه اندیشه و قدرت بازی خوانی دارد و نه حمیت و غیرت ایرانی گری چه توقعی داریم؟ این آقا که نه جرأت تعویض دارد و نه قدرت جایگزینی بازیکنان فسیل شده با بچه های جوان و جویای نام... مربی مکزیک گفته است من با تعویض هایم ایران را بردم .. ولی این آقا تازه بعد از بازی یادش افتاده که من باید فیلم بازی را ببینم تا بدانم که مشکل از سیستم بازی  و ارنج من بوده یا بازیکنان مان بد بازی کرده اند..

یکی نیست بگوید حضرت آقا صحت خواب ... فوتبال امروز یک شطرنج است که باید حین بازی ... بازی خوانی کرد و مهره ها را جابجا کرد نه اینکه منتظر بشویم بازی تمام بشود تا ما نوار بازی راببینیم و بدانیم چه باید کرد؟ اگر مربی گری این باشد که عمه ی مرحومه ی ناصرالدین شاه هم مربی خوبی است.
نیمه ی دوم را معمولا به عنوان نیمه ی مربیان می شناسند .. یعنی نتیجه ی بازیخوانی و تفکرات مربی در نیمه ی دوم خودش را نشان می دهد ... حالا شما نیمه ی اول بازی با مکزیک و نیمه ی دوم را مقایسه کنید .. نیمه ی اول یک بازی پر طراوت و روان و طوفانی .. اما نیمه ی دوم یک تیم دست و پا بسته و زیر بار فشار تیم حریف ...


درست است گل دومی که خوردیم نتیجه ی اشتباه فردی بازیکنان بود .. درست است که مثلث اشتباه های کعبی و میرزاپور و رحمان رضایی گل را برای حریف به ارمغان آورد .. اما همین اشتباه ها نتیجه ی فشار مضاعف حریف و اندیشه ی دفاعی تیم ما بود ... آری تیمی که مدام دفاع کند یا پنالتی می دهد و یا دفاع خودش گل خودی می زند و یا اینکه در شلوغی جلوی دروازه یک توپ سرگردان غل می خورد و درون دروازه می رود..

چشم مسئولان تربیت بدنی  و فدراسیون ما روشن .. چون حضرت آقا بعد از این افتضاح در مصاحبه با خبرنگاران تمایل خودش را برای قبول مربیگری در چین اعلام کرده است .. بله دیگر یک چند سالی اینجا با روانشناسی دقیق از جامعه ی ایرانی و بیانات احساسی و اینکه ایران وطن من است و از این خزعبلات...  سوار گرده ی فدراسیون ما شد و با پول این ملت برای اولین بار اعتبار نشستن روی نیمکت جام جهانی را به دست آورد .. حالا دیگر ما اخه می شویم..
ما فکر می کردیم این احساس یک عده جوان بیگانه دوست است که برایش هورا می کشند .. اما دیدیم مسئولان ورزشی ما به اندازه ی همین جوانان هم یا نمی فهمند و یا از این جوانان احساسی ترند که همین که طرف به فارسی می گوید من قورمه سبزی خیلی دوست دارم برایش سر و دست می شکنند...

بابا  جان .. اگه کاسه ای زیر نیم کاسه نیست .. دست از سر این ملت و احساساتشان بردارید و بگذارید این آقا چند صباحی هم به چین برود..

                                 

آقایان .. او دلش برای ما نمی سوزد .. شما چرا؟