سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 54
بازدید دیروز: 74
بازدید کل: 1369033
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



متن سخنرانی‌ام در مراسم تودیع در ارتش در حضور امیر سرتیپ موسوی جانشین ارتش، امیر سرتیپ دادرس معاون هماهنگ کننده‌ی ارتش، امیر سرتیپ حبیبیان ریاست سازمان حفاظت اطلاعات ارتش، امیر سرتیپ خرم طوسی جانشین ستاد ارتش، آقای آل هاشم ریاست سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و جمع کثیری از معاونان و روحانیون و کارکنان ارتش...

این سخنرانی پاسخی بود به دیدگاه‌های متحجرانه‌ای که شیوه‌های فرهنگی و تبلیغی نوین را نمی‌پسندد و از روحانی فقط نماز و بیان احکام می‌خواهد... کسانی که متاسفانه هنوز هم در مسند تصمیم‌گیری برای روحانیون نشسته‌اند و با سلیقه‌های فردی و کج‌اندیشی خاص خود زمینه‌ی خدمت مخلصان انقلاب را محدود می‌کنند...

خوشحالم که علی رغم میل اینان، این سخنرانی با استقبال حاضران قرار گرفت و با تشویق ممتدشان نشان دادند که چه شیوه‌ای را می‌پسندند...

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اجازه می‌خواهم عرضم را با فراز اول دعای روز شنبه شروع کنم: بسم الله کلمه المعتصمین و مقاله المتحرزین و اعوذ بالله تعالی من جور الجائرین و کید الحاسدین و بغی الظالمین و احمده فوق حمد الحامدین.

خیلی خوشحالم از اینکه پس از ده‌ها بار که پشت این تریبون قرار گرفتم و با شما دوستان عزیز صحبت کردم، امروز برای آخرین‌بار در این جایگاه می‌ایستم تا با شما عزیزان خداحافظی کنم.

خوشحالم از اینکه این مسئولیتِ به حسب ظاهر فریبا اما بسیار سخت، پیچیده و پراسترس امروز از دوش من برداشته می‌شود.

خوشحالم از اینکه در شرایطی ارتش را ترک می‌کنم که با تمام علاقه‌ام به آن و با تمام حمیتم نسبت به آن از حمایت‌هایش استفاده نکرده‌ام. خوشحالم از اینکه با تمام دلبستگی‌ام به ارتش و کارکنان نجیب آن، از وابستگی پرهیز کرده‌ام و خوشحالم از اینکه با دفاع تمام قامتم در برابر طوفان‌هایی که علیه ارتش می‌وزید، هرگز از ارتش نه توقع دفاع داشتم و نه انتظارِ سپاس.

امروز درشرایطی سازمان عزیزِ ارتش را ترک می‌کنم که نود ماه مسئولیت فرهنگی آن را به عهده داشتم. در چنین مراسم و مناسبت‌هایی رسم است که بیلان بگویند و گزارش عملکرد بدهند، اما من بنای چنین کاری را نداشتم و ندارم. به خصوص چون بخشی از کارها و طرح‌ها و نوآوری‌های فرهنگی این دوره را ریاست محترم سازمان عقیدتی سیاسی بیان فرمودند. تمام مطالبی را که ایشان فرمودند و تمام آنچه اتفاق افتاده و گفته نشده، اگر برای رضای خدا باشد ارزش دارد و اگر اخلاص در آن نباشد، به پشیزی نمی‌ارزد.

بنابراین در جلسه‌ای که با نظر حاج‌آقا آل‌هاشم به حقیر اختصاص یافته، می‌خواهم بیشتر از نگاه فرهنگی خودم بگویم و رویکرد فرهنگی‌ای که معتقدم امروز باید در کشور جمهوری اسلامی ایران اتفاق بیفتد. امروز روحانیت به عنوان پرچم‌دارانِ فرهنگی و امیران جنگ نرم، باید شرایط زمان را بشناسند. شیوه‌های تبلیغی و تأثیرگذاری بر افکار مخاطبان، با چهل‌ ـ پنجاه ‌سال پیش، زمین تا آسمان تفاوت کرده است و هر روز هم با روز قبل تفاوت پیدا می‌کند.

من در طول طلبگی و دوران روحانیت خودم، چه در ارتش و چه در محیط‌های بیرون از آن، تلاش کردم از روحانیت چهره‌ای جامع‌نگر، واقع‌گرا، منطقی، استدلالی، مخالف‌پذیر و اقناع‌گر نمایش بدهم. ما این شیوه را از امامان معصوم یاد گرفته‌ایم و از مقتدایمان، ولی‌فقیه زمان، مقام معظم رهبری که هم خود چنین هستند و هم سفارششان به روحانیون همواره این است که خودشان را با سلاح روز و شیوه‌های تبلیغی، فرهنگی نوین و کارآمد و تأثیرگذار مجهز کنند. چرا که جنگ‌نرم دشمنان، ابزاری شبیه خود را نیاز دارد. با ابزاری مثل خودش باید به جنگ آنها رفت.

من اگر روزی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، با همفکری، تشویق، تدبیر و دستور فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش، شهید عزیز و سرافراز سرلشکر ستاری، به آموزش خلبانی پرداختم و دوره‌های آن را طی کردم و با معدل 5/98 و با پرواز موفقیت آمیزـ به اعتراف معلمان پروازم ـ از آن بیرون آمدم، دقیقاً با همین رویکرد بود. برای اینکه اثبات کنم روحانیت هرجا احساس تکلیف کند و هرجا که نیاز باشد، سخت‌ترین قله‌ها را برای دفاع از دین و کشورش فتح می‌کند. من برخلاف بسیاری از متحجرین که از روحانیت، فقط جنبه‌ی منبر و مجالس ختم و بیان احکام آن را می‌شناسند، می‌خواستم از روحانیت چهره‌ای نو ارائه بدهم و معتقدم با این کار، عزتمندی روحانیت را حداقل در میان جامعه‌ی خلبانان و مدیران نیروی هوایی به اثبات رسانیده‌ام.

ارتباط من با دنیای جوانان در دانشگاه‌ها، در فرهنگسراها، در جلسات هم‌اندیشی با جوانانی که اهل حسینیه و مسجد و محراب و یاحسین نیستند، از همین باب و در همین راستا بود. حضور پررنگم در فضای مجازی، اینترنت و وبلاگ‌نویسی و همین‌طور حضورم در عرصه شعر و شاعری و حتی نوشتن رمان ـ که از نظر بسیاری از مقدس مآبان لکه‌ی ننگ زندگی واحدی به حساب می‌آید ـ در همین‌راستا بود.

من نه‌تنها این عملکرد را نقطه‌ی ضعف نمی‌دانم بلکه از روی تکلیف و اعتقاد، به این سبک عمل کردم. امروز با افتخار به گذشته خودم نگاه می‌کنم. من معتقدم که در این راستا موفق عمل کرده‌ام و توانسته‌ام حداقل، نگاه مخاطبان خودم و نگاه جوانانی که با من در ارتباط بوده‌اند، به دین و روحانیت عوض کنم. این نگاه مثبتِ همان جوانانی که ما آنها را دین‌گریز و روحانی ستیز معرفی کرده‌ایم، در کامنت‌هایی که در وبلاگ من و صفحه‌های مجازی مربوط به من وجود دارد، فراوان وجود دارد که می‌توانید ببینید.

بنابراین قاطعانه عرض می‌کنم و شما را هم به شهادت می‌گیرم که به عملکرد خودم و این سابقه می‌بالم. من از عملکرد خودم چه در ارتش و چه در بیرون از ارتش، نه پشیمانم و نه ابراز ندامت می‌کنم و اگر خداوند عمر دوباره‌ای به من بدهد، بر همین منوال حرکت می‌کنم. هرچند آنهایی که برای روحانیت چهره‌ای عبوس، اخمالو، تحکم مآب، کهنه‌گرا، خود برتربین و قداست ساختگی قائل هستند، از این روشِ من خوششان نیاید. هرچند این روش را نخواهند و نپسندند و‌ برنتابند:

من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می

زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است

 

انبوه پیام‌ها و پیامک‌هایی که در این 15 ـ 20 روز که من عملاً از ارتش جدا شدم، از دوستان، همکاران مستقیم و غیرمستقیم، همکاران معاونت فرهنگی، سازمان عقیدتی سیاسی، سامانه فرماندهی، همکاران قدیمی و بازنشسته و حتی تماس‌های فراوانی که از ناحیه بسیاری از فرماندهان رده اول و دوم ارتش و نیروهای تابعه ارتش، مبنی بر محبت، تفقد و حمایت، ابراز لطف ـ نمی‌گویم تأسف ـ از عدم حضور نداشتن من صورت گرفت، برای من حجت است و این‌ها را عندالله به گواهی خواهم گرفت.

این نشان می‌دهد هستند کسانی که قدر خدمت‌گزاران خودشان را بشناسند. هستند کسانی که خدماتِ هرچند ناقص حقیر را ببینند و از آن راضی باشند. هستند کسانی که تفاوت بین روحانی امروزی و فرزند زمان خویشتن را با روحانی کهنه‌گرا و واپس‌گرا تشخیص بدهند.

اجازه بدهید بیش از این صحبت نکنم، هرچند حرف بسیار دارم در بیان این تفاوت‌ها. حرف بسیار دارم در مورد کسانی که در شعار، ادعای تبعیت از رهبری و جذب حداکثری دارند اما در عمل، دفع حداکثری می‌کنند.

با این حال اجازه بدهید این حرف‌ها را در دلم نگه‌دارم، زیرا میزبان محترم جلسه، حضرت حاج‌آقای آل‌هاشم ریاست محترم سازمان با آن دل پاک و با آن رفتار مصلحانه، قطعاً مایل نیستند خیلی از حرف‌ها گفته شود و من هم نمی‌خواهم از ناحیه صحبت‌‌های من، گردی بر دامن ایشان بنشیند. بنابراین حرف‌هایم را در دلم نگه می‌دارم، اما در یک فرصت دیگر و به اقتضای دیگر آنچه را که باید بگویم، خواهم گفت.

از همه همکاران عزیزم تشکر می‌کنم و خدا قوت عرض می‌کنم. از شخص حاج‌ آقای آل‌هاشم با مدیریت بزرگ‌منشانه و آقامنشانه‌شان ـ که آقا زاده هستند و در بیت جلیل و ارزشمندی نشو و نما کرده‌اند ـ تشکر می‌کنم. من اهل تملق نیستم که اتفاقاً یکی از مشکلات من همین صراحت‌گویی و رک‌گویی و بی‌پروا سخن‌گفتن است، مشکل من تملق نکردن است. بنابراین بدون تملق عرض می‌کنم شاید در بعضی موارد با هم اختلاف سلیقه هم داشتیم،‌ اما بسیار بزرگوارانه، با‌ اعتماد به نظریات تخصصی حقیر، راهگشا بودند و کمک می‌کردند. طوری که شاید حمایت‌ها و رفاقت‌های ایشان موجب حسادت بعضی‌ها می‌شد.

از شخص امیر فرماندهی محترم کل ارتش جمهوری اسلامی ایران که با بذل محبت‌های بی‌شائبه در جلسات خصوصی و عمومی ابراز لطف می‌کردند نیز تشکر می‌کنم. هرچند این لطف بی‌حد ایشان، این توقع و این انتظار را برای من ایجاد کرد، که در طی این 15ـ20 روز تماسی بگیرند و احوالی بپرسند و البته نکردند.

از امیر موسوی، جانشین محترم و فهیم ارتش نهایت سپاسگزاری را دارم. از امیر دادرس که بی اغراق باید بگویم از درک فرهنگی، فکر فرهنگی و همدلی بی‌نظیری برخوردارند، تشکر می‌کنم. گاهی در اتاق ایشان بیش از یک ساعت و نیم در مورد مسائل مختلف صحبت می‌کردیم و باعث تعجب دیگران می‌شد که چطور رئیس ستاد ارتش یک ساعت و نیم به یک نفر وقت داده است. یکی از حمایت‌های معنوی و مادی و پشت‌کار ایشان در واپسین روزهای حضور من در ارتش جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد که عبارت است از  اختصاص 700 هکتار زمین در پرندک، به عنوان احداث شهرک جامع سینمایی ارتش، که تفاهم‌نامه و قرارداد آن هم امضا شد و امیدواریم حاج‌آقا صالحی این موضوع را مجدانه ادامه بدهد.

از امیر بزرگوار حبیبیان، ریاست محترم سازمان حفاظت اطلاعات، از امیر خرم‌طوسی که از چهره‌های متواضع و محبوب هستند؛ از امیر شیخ‌حسنی، از عموم روحانیون، از رؤسا و معاونان فرهنگی ادارات و بالاخره از همه‌ی عزیزان طلب حلالیت می‌کنم، پوزش می‌طلبم و خداقوت می‌گویم. به رسم جلسات فاتحه، استدعا دارم حلالیت‌طلبی حقیر را حاضران به غایبان اطلاع بدهند. حتماً بعضی اوقات به دلیل همان صراحت لهجه، اختلاف سلیقه، اختلاف مدیریت و تفاوت در بینش فرهنگی، به نحوی سخن ‌گفته‌ام که شاید بوی غیبت و ملامت به خودش گرفته باشد، هم عندالله هم نزد شما از همگی عذرخواهی می‌کنم و حلالیت می‌طلبم و از شما می‌خواهم لطف کنید و این حلالیت‌طلبی حقیر را به افرادی که مرا می‌شناسند و احیاناً ذکر شری از من می‌شود، منعکس کنید که یوم تبلی السرائر، روز سختی است و آن روز، حق‌الناس را به راحتی نمی‌توان ادا کرد.

از دوستان عزیزم در ستادها و یکان‌های مختلف، در ستاد فرماندهی کل قوا که در جلسات متعددی، به خاطر ارتش با آنها سینه به سینه شدیم و گاهی صدایمان را بلند کردیم و ‌گاهی تند صحبت کردیم ـ امیر شیخ‌حسنی و سردار سامینی که در جمع حضور دارند شاهد هستند ـ اما از حق ارتش کوتاه نیامدیم؛ از همه این عزیزان حلالیت می‌طلبم و برای همه شما آرزوی توفیق و سلامتی و سعادت می‌کنم و عرضم را با این شعر تمام می‌کنم.

سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی

با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی

سخت است بدانی و لب از لب نگشایی

سخت است خودت باشی و بی‌رنگ نباشی

 

 

والسلام‌علیکم و رحمت‌الله برکاته