سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 53
بازدید دیروز: 111
بازدید کل: 1370453
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



درس زندگی..

یکشنبه 89 مهر 4

اول صبح امروز یعنی روز اول دانشگاه، خیلی با انگیزه وارد کلاس 404 شدم.. با هفت دقیقه تاخیر البته که آن هم ناخواسته بود.. جوری با انرژی رفتم که یکی از دانشجویان گفت: استاد خیلی با ترغیب!! وارد کلاس شدین.. و من که نخواستم به طور مستقیم به او بگویم ترغیب اینجا واژه‌ی درستی نیست گفتم: مگر شما با رغبت نیامدید؟

بگذریم.. طبیعی است که روز اول، تا استاد وارد کلاس می‌شود درس را شروع نمی‌کند.. به بهانه‌ای ده دقیقه‌ای را با حرف‌های عادی می‌گذراند تا هم دانشجویانی که روز اول کلاس دیرتر می‌آیند برسند و هم یک آشنایی اجمالی بین کلاس و استاد ایجاد بشود.. ما هم تبریک گفتیم آغاز سال تحصیلی جدید را و گرامی داشتیم هفته‌ی دفاع مقدس را.. گفتم کاش قدر مردان مردی که رفتند و امنیت و شرافت ر ابرای ما به یادگار گذاشتند می‌دانستیم.. کاش معارف و مفاهیم دفاع مقدس به نسل امروز منتقل می‌شد.. یکی از بچه‌ها گفت: خب این مسایل خوب به ما منتقل نشده است..

صحبت در این زمینه، چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشیده بود که ناگهان یکی از دانشجویان گفت: درس را شروع نمی‌کنیم؟
گفتم: درس را شروع کرده‌ایم.. درس واقعی ما همین حرف‌هاست... درس زندگی..اما او وسط حرفم پرید و با لحنی از اعتراض و ناراحتی گفت: ما هیچ واحد درسی به نام دفاع مقدس نداریم..
من که دیدم ایشان خیلی درس‌خوان است و از اینکه وقتش گرفته شده است ناراحت است با تمام آرامش گفتم شما می‌توانید یک کلاس دیگر و یک استاد دیگری انتخاب کنید که درس دفاع مقدس ندهد.. ما تا آخر ترم از این حرف‌ها زیاد خواهیم داشت..
او هم سریع و با عصبانیت هرچه تمام‌تر کیفش را برداشت و از کلاس درس بیرون رفت.. انگار از اول از قیافه‌ی ما خوشش نیامده بود و دنبال بهانه‌ای می‌گشت.. البته موقع خروج هم دم در ایستاد و طلبکارانه گفت: شما ده دقیقه که دیر آمدید و ده دقیقه هم هست که در مورد دفاع مقدس حرف می‌زنید..

پانوشت: شاید حق با او باشد.. البته فقط شاید.. یادش به خیر قدیم‌ها.. هرچند الان هم زیادند دانشجویانی که حتی اگر استاد بر خلاف میل‌شان حرف بزند حرمت‌ها را نمی‌شکنند..

بعدا نوشت: برادر عزیز جناب آقای دکتر محمد حسین یادگاری، رئیس جهاد دانشگاهی در نامه‌ای به رئیس جمهوری، پیشنهاد ثبت «روز جهانی قرآن » را ارائه و اختصاص یک روز در تقویم رسمی جمهوری اسلامی با این عنوان را خواستار شد. اما کاش تنها به روز جهانی قرآن اکتفا می‌کرد..  پسوند اتحاد امت اسلامی از ابهت و شکوه روز جهانی قرآن کم می‌کند.. کاش آن را برای جای دیگری می‌گذاشت..

ما تا آخر مهرماه لوگوی روز جهانی قرآن (مانند لوگوی سمت راست بالا) را در وبلاگ‌هایمان نگه می‌داریم.. دوستانی که مایلند این لوگو را در وبلاگشان قرار دهند لطفا  ایــن‌کــد  را در قالب وبلاگ بعد از کلمه <body> قرار دهند