سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 22
بازدید کل: 1369951
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



طلاق زنـانـه

چهارشنبه 88 آذر 4

سلام دوستان همراه.. نوبتی هم باشد نوبت پاسخ به سوال دوست عزیزی است که در مورد مهریه و طلاق پرسیده بود. حتما یادتان هست که ایشان با کلی درد دل ـ که نوعاً حرف بسیاری از خانم‌های امروز و متأثر از رفتارهای غیر اسلامی و غیر منطقی بعضی از افراد است ـ نظرشان این بود که به جای مهریه که امروز تبدیل به یک نوع قیمت‌گذاری روی زنان است، بیاییم و حق طلاق را به زن بدهیم.

ایشان نوشته‌اند: اصلا چرا مهریه؟ خب به جای این کار، به جای این همه بحث بی سرانجام بر سر مهریه، خوب است اول کار، یه فکر درست و منطقی بکنند.. برای عقد بین دو تا آدم، می‌شه موردهای  دیگه رو هم در نظر گرفت؛ یکیش و مهم‌ترینش همین حق طلاقه که طبق قوانین ما متعلق به مرده... خب اگه داشتن حق طلاق بده چرا مردها دارن؟ اگه خوبه چرا ما خانمها نداشته باشیم؟
با تشکر از همه‌ی دوستان خوبمان که در این بحث شرکت کردند و نظرات خوبی هم ارائه دادند، نکته‌ای را هم من اضافه می‌کنم و با درود به این دوست گرامی که باعث فتح باب این مبحث شدند خدمت ایشان و سایر دوستان عرض می‌کنم که اگر حق طلاق، در عوض مهریه به خانم‌ها داده شود، یعنی مهریه را حذف کنیم و حق طلاق را جایگزین آن کنیم، اولین و مهم‌ترین مسأله این است که اگر زنی از  بدرفتاری همسرش به ستوه آمد و تصمیم گرفت از حق خود استفاده کند و از شوهرش طلاق بگیرد، آیا این سوال پیش نمی‌آید که وضعیت امرار معاش او چگونه خواهد بود و زندگی او چگونه تامین می‌شود؟ شاید کسی بگوید خب برود کار کند. اما آیا این راه حل درستی است؟ آیا همه‌ی خانم‌ها توان کار کردن و تامین مخارج و هزینه‌های سنگین خود را دارند؟ آیا اگر چنین توانی هم داشته باشند، کسی تضمین کرده است که حتما کار مناسب و درخور شانشان برایشان فراهم می‌شود؟
اما اگر گفته شود حق طلاق را در مقابل مهریه حساب نکنید؛ یعنی برای اینکه به چنین مشکلی برخورد نکنیم بهتر است که برای زنان، هم مهریه تعیین شود و هم حق طلاق داشته باشند؛ یعنی بتوانند به موقع، از حق طلاق خود استفاده کنند و مهریه‌ی خود را نیز دریافت کنند. به نظرم این فرضیه، دیگر جای هیچ گونه بحثی ندارد و نیازی به تبیین باقی نمی‌گذارد که در این صورت، زمینه برای عده‌ای از زنان سودجو و فرصت‌طلب فراهم می‌گردد که با مهریه‌های کذایی ازدواج و سپس به سرعت، از حق طلاقشان استفاده کنند و صاحب سودی سرشار شوند.

شما فرمود‌ه‌اید: « نگویید نه.. خانم‌ها نباید حق طلاق داشته باشند چون احساساتی هستند و ممکنه اقدام غیر عقلی‌ای بکنند.. شما در آخرین جمله‌تان قبل از قطع شدن، فرمودید که در این صورت همه‌ی زن‌ها با اولین تنش و ناملایمتی طلاق میگیرند..»
هرچند از من خواسته‌اید که چنین نگویم؛ اما متاسفانه نمی‌توانم چنین نگویم. من بر این اعتقادم که حتی اگر حساب زنان سودجو را هم جدا کنیم و آنها را به کناری بگذاریم، باید قبول کنیم که غالب جماعت بانوان، موجوداتی احساسی، حساس و واکنش سریع هستند که وجود این خصلت‌ها، می‌تواند هر تنش ساده و زودگذری را با استفاده از حق طلاق، به یک بحران حل‌نشدنی و از هم پاشیده شدن کانون خانواده‌ها تبدیل کنند. این مطلبی است که خواهرمان، خانم یاس حسینیه، در کامنتشان با شهامت و واقع‌نگری،  در موردش چنین نوشته‌اند:  این که زن‌ها احساساتی هستند و با اولین مشکل، این حقشون رو بدجور از شوهرشون می‌گیرن جای بحث نداره! چون تابلوه.. البته در مقوله‌ی ازدواج و حق و حقوق آن، در کل طلاق نهی شده و هیج کس حق طلاق ندارد! البته الان زوج‌ها تا تقی به توقی می‌خوره یادشون می‌ره که این کار نهی شده است و فقط در اضطرار مجاز به انتخاب آن هستیم. حالا چه فرقی دارد این حق دست چه کسی باشد؟ مگر برگ برنده است؟ یعنی از اول زندگی، باید آخرش را اینطور تصور کرد؟ خلاصه اینکه طلاق آخرین راه نیست! چون در کل بی راهه است.
خانم هانیه هم چنین نوشته اند: هیچ‌وقت نفهمیدم چرا من به عنوان یه دختر، هیچ‌وقت این چیزها از ذهنم نمی‌گذره!... ولی آقا سید، به نظرم اگه قرار باشه همچین چیزهایی رو مطرح کنیم خیلی مسائل دیگه هست که نشون از تفاوت میان زن و مرده.. اما اینا مشکل نیست، تفاوت لزوماً بد نیست... این تفاوت‌ها هم به نفعمونه... فقط باید یه کم عمیق‌تر به آفرینش و مسائل اعتقادی فکر کنیم...

اما اینکه فرموده‌‌اید: « اگه داشتن حق طلاق بده، چرا مردها دارن؟ اگه خوبه چرا ما خانم‌ها نداشته باشیم؟» باید گفت: در مورد حقوق و تکالیف نمی‌توان اینگونه قضاوت کرد که خوب است یا بد؟ معمولا حقوق، بر اساس ظرفیت‌ها و در برابر تکالیف تعیین می‌شوند؛ همانطور که تکالیف هرفردی بر اساس حقوقش مشخص می‌شود. اصلا موضوع خوبی یا بدی نیست؛ بلکه حق طلاق، در ازای تکلیف مهریه‌ی زنان که بر دوش مردان نهاده شده، به آنان داده شده است. مثلا آیا خانم‌ها می‌توانند بگویند اگر تامین نفقه‌ی همسر، خوب است چرا زنان نداشته باشند و اگر بد است چرا فقط به عهده‌ی مردان باشد؟ در این زمینه، کامنت آقای وردیانی جالب توجه ‌است که نوشته‌اند: شاید بتوان حق طلاق مرد را در مقابل مهریه‌ی زن قرار داد تا به نوعی توازن بر قرار شود که زوجین در تصمیم گیری برای ادامه‌ی زندگی بی دلیل و عجولانه اقدام نکنند.

نکته‌ی دیگری را که متذکر شده‌اید این است: « می‌دونم در این مدت اینقدر من‌ رو شناختین که بدونین آدم مادی‌ای نیستم و اتفاقا اعتقاد دارم وقتی دو نفر ملاک‌هاشون معنوی باشه  خیلی خیلی با هم خوشبخت می‌شن.. اما این حق رو برای خودم قائل می‌شم که به روزهای تلخ زندگی هم فکر کنم، کم ندیدیم که بعضی وقت‌ها چطوری زندگی‌هایی که حتی فکرش رو هم نمی‌کنیم از هم می پاشه.. درسته هر دو طرف ضربه می‌خورن، اما می‌شه با درست فکر کردن حداقل جلوی ضربه‌های بیشتر رو گرفت..»
در این زمینه ابتدا عرض می‌کنم که اتفاقا این فکر بسیار خوب و بسیار بهتر از روش‌های نامعقول تعیین یک کیلو بال مگس یا یک کامیون پوست پیاز یا چند لیتر اشک مرد و... به عنوان مهریه است که مثلا جلوی بدبختی آینده گرفته شود. اما از شوخی گذشته باید توجه داشت که اسلام همواره در پی سازش و تحکیم بنای خانواده و عشق بین زوجین است و به خاطر همین، طلاق را بدترین و مبغوض‌ترین حلال نزد خداوند می‌شمارد. به نظر می‌رسد به خاطر همین و به دلیل آنچه بپیشتر گفتم و به منظور تلاش برای تداوم زندگی است که حق طلاق را به مرد داده است تا مبادا تصمیم عجولانه‌ای گرفته شود. البته و در تایید آینده‌نگری و دغدغه‌های شما باید گفت که این حق، آنقدرها هم مردانه نیست که مطلقا از زن سلب شده باشد. این حق، به صورت یک قرارداد هنگام عقد، در اختیار زن هم قرار گرفته است؛ یعنی اگر زنی به دلایل منطقی و قابل قبول، از زندگی با شوهرش خسته شد و مرد هم در یک رفتار لجبازانه و غیر منطقی حاضر به طلاق دادن او نشد، و مقام قضایی و حکومت هم نتوانست یا نخواست حق او را از مرد بگیرد، بدان معنی نیست که زن هیچ چاره‌ای نداشته باشد. راه حل این مشکل، در اسلام پیش‌بینی شده است. از نظر اسلام زن می‌تواند هنگام اجرای عقد ازدواج، در ضمن عقد خارج لازم، حق طلاق را به وکالت از شوهر در دست گیرد تا در صورت بروز شرایط نامطلوبی که زن آن را تعیین می‌کند خود را مطلقه سازد. ماده‌ی1119  قانون مدنی نیز بر اساس فقه اسلامی مقرر می‌کند: "طرفین عقد ازدواج، می‌توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم‏ دیگر بنمایند. مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر، زن دیگر بگیرد، یا در مدت معینی غایب شود، یا ترک انفاق نماید، یا بر علیه حیات زن سوء قصد کند، یا سوء رفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل‏ شود؛ زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه‏ و صدور حکم نهائی خود را مطلقه نماید."

در پایان و با عذر خواهی از همه‌ی عزیزانی که بحث را پی‌گیری کرده‌اند، به اطلاع می‌رسانم این مطالب، چیزی بود که به نظر و ذهن قاصر من رسیده است؛ اما از علاقمندان به پی‌گیری بیشتر این موضوع، دعوت می‌کنم که به مباحث بسیار مستوفی و مستدلی که استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب ارزشمند نظام حقوق زن در اسلام ارائه کرده‌اند مراجعه و بهره‌ی کافی را ببرند.