سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 74
بازدید کل: 1369028
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



اول نوشت: بعد از پست قبلی، بعضی از دوستان خیال کردند من جدی جدی آنفلونزا گرفتم.. از ترس شایع شدن این خبر، مجبور شدم این پست را زودتر آپ کنم تا همگان بدانند آن متن یک شوخی بیشتر نبود.. اما انگار بعضی دوستان خوب نمی خوانند متن‏ها را...

چیزهایی که به صبوری انسان کمک می‌کند:
الف‏ـ شناخت طبیعت حال دنیا: وقتی انسان طبیعت دنیا و سختی‌های آن را بداند، همواره انتظار سختی‌ها و گرفتاری‌های طبیعی دنیا و هر پیش‌آمد ناخوشایندی را داشته باشد، تحمل پی‌آمدهای آن آسان‌تر و قابل تحمل‌تر می‌شود. اما وقتی شرایط طبیعی زندگی مادی را نشناسد و انتظار هیچ مشکلی را نداشته باشد، همین که دچار سختی و مشقتی شد ناامید می‌شود و گمان می‌کند که تنها اوست که در این دنیای بزرگ، از روی بدشانسی و بدبیاری گرفتار مشقتی شده است. معمولاً انسان، مشقت‌ها و گرفتاری‌های دیگران را نمی‌بیند؛‌ این در حالی است که هیچ کس در این دنیا بدون دردسر و گرفتاری نیست، اما نوع گرفتاری‌ها تفاوت می‌کند. نگاهی گذرا به زندگی امامان معصوم و پیشوایان دینی ما نشان می‌دهد حتی آنان که برگزیدگان الهی و مقربان درگاه او بوده‌اند، از چنین حوادث دردناک و سختی در امان نبوده‌اند.

ب ـ باور به مالکیت خداوند و ایمان به آیه‌ی انا لله و انا الیه راجعون: یعنی با تمام وجود باور داشته باشیم که خودمان و هرچه در دست داریم از آن خداییم و در نهایت به سوی خدا باز می‌گردیم. خدای متعال می‌فرماید: وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ (النحل: 53) یعنی: و هر چه نعمت دارید از جانب خداست، و آن‏گاه وقتى که محنتى به شما رسد به درگاه او لابه و زارى مى‏کنید.        
جمله‌ی «إنا لله وإنا إلیه راجعون» و دقت در آن بهترین درمان درد بی‌صبری است؛ زیرا انسان با اعتقاد به این جمله باور دارد که خود، خانواده و تمام دارایی‌هایش از آن خداست که برای مدت زندگانی دنیا نزد او به امانت گذاشته شده است؛ و روزی خواهد رسید که هم خودش و همه تعلقاتش به خدا باز خواهند گشت. این بدان معنی است که انسان در این دنیا در میان دو نیستی قرار دارد. بنابراین غصه خوردن برای چیزی که به‌طور موقت در اختیار اوست و روزی، خواه ناخواه از دستش خارج خواهد شد عقلایی به نظر نمی‌رسد.
آری، این سرنوشت و پایان کار آدمی است که روزی به تنهایی و بدون همسر و فرزند و بدون هیچ دارایی، به سوی خدایش باز می‌گردد؛ و تنها چیزی که در آن دنیا برایش فایده دارد، اعمال و رفتار نیکی است که از این دنیا برای خویش ذخیره کرده و با خود به آن سرا برده است. بنابراین وقتی که آغاز و انجام انسان این است که از نیستی به وجود پیوسته و دوباره از وجود به نیستی دنیایی می‌رسد، چگونه می‌تواند به دارایی‌هایش دل بندد و بر ناداری‌هایش افسوس بخورد؟
أم سلیم زنی است که با تمام وجودش این معنی را درک کرده بود. او فرزند بیماری داشت که در غیاب شوهرش ابوطلحه، از دار دنیا رفت. وقتی ابوطلحه آمد و سراغ فرزندشان را گرفت، همسرش ام سلیم به او گفت: کاری به کارش نداشته باش که تازه آرام گرفته است. آنگاه خود را برای شوهر آراست و شب را در کنار او گذراند. هنگام صبح که ابوطلحه می‌خواست برای نماز به مسجد برود ام سلیم به او گفت: آیا اگر چیزی نزد کسی به امانت باشد و صاحب آن چیز، آن را درخواست کند، آیا آن فرد حق دارد ناراحت شود و نخواهد مال امانتی را پس دهد؟
ابو طلحه گفت: نه، و باید حتما امانتی را به صاحبش پس بدهد.
ام سلیم گفت: پس بدان که خدا امانتی که نزد ما داشت از ما پس گرفت.  
ابوطلحه گفت: انا لله و انا الیه راجعون.. امانتی بود که به صاحبش برگرداندیم.

ج - یقین به پاداش نیک از جانب خداوند: چیزی که انسان را به اعمال صالح ترغیب و تشویق می‌کند باور او به ذخیره شدن عملش نزد خداوند و پاداش اخروی مناسب برای هر عملی است. وقتی که صبر نیکوترین پاداش را دارد، چرا انسان مومن صبوری نکند و صبر در امری موقتی و گذرا را با چندین برابر ثواب و پاداش در زندگانی جاوید اخروی با خدایش معامله نکند؟ آیا معامله‌ای سودآورتر از این هم هست؟  این خدای رحمان است که می‌فرماید: إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ (الزمر:‌10) یعنی: صابران از اجر بی‌حسابی برخوردار خواهند شد.
بنابراین قطعا آنان که به وعده‌های الهی یقینی کامل یافته‌اند و خدایشان را آنچنان که باید و شاید، باور دارند هرگز دچار بی‌صبری و جزع نمی‌شوند و می‌دانند که با بازگشت به سوی حضرت حق، به بی‌اهمیتی داشته‌های این دنیا پی خواهند برد و از اجری بی‌حساب برخودار خواهند شد که فرمود: ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (النحل: 96) یعنی: آنچه نزد شماست فنا مى‏شود و آنچه نزد خداست باقى مى‏ماند. و آنان را که شکیبایى ورزیدند پاداشى بهتر از کردارشان خواهیم داد. 

د – اطمینان به آرامش بعد از طوفان: باور داشتن به حتمی بودن پیروزی و ظفر بعد از صبر و پایداری، موجب می‌شود که تحمل انسان بیشتر شود و صبوری راحت‌تر باشد. خداوند متعال می‌فرماید: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (الشرح: 5) یعنی:‌ مسلما با هر سختی‌ای آسانی‌ای هست.
و جالب است که بلافاصله در آیه‌ی بعد ادامه می‌دهد: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (الشرح: 6) یعنی: ]آری[ مسلما با هر سختی‌ای آسانی‌ای هست.
نکته‌ی بسیار زیبای تفسیری که در اینجا وجود دارد این است که «عسر: سختی» با «الف و لام» و به شکل معرفه آمده است؛ در حالی که «یسر: راحتی» بدون «الف و لام» و به شکل نکره بیان شده است. بعضی از ادیبان و زبان‌شناسان عرب گفته‌اند: معرفه اگر در جمله‌ای تکرار شود، نشان از تعدد و تکرار آن نیست؛ به خلاف نکره، که اگر در جمله تکرار شود به معنای تکرار و تعدد آن است. مثلا اگر بگوید: «جاء الرجل و رأیت الرجل» معنایش این است که آن مرد آمد و همان مرد را دیدم. اما اگر گفته شود: «جاء رجل و رأیت رجلا» معنایش این خواهد بود که یک مرد آمد و یک مرد دیگر را هم دیدم. با بیان این مطلب، روشن می‌شود که تکرار عسر به شکل معرفه و تکرار یسر به شکل نکره، به معنای تعدد و تکرار آسایش و راحتی در قبال یک عسر و سختی است. یعنی اگر در مقابل یک سختی تحملی نیکو داشته باشیم، به یقین از یسر و آسودگی بسیار زیادی برخوردار خواهیم بود.
نکته‌ی دیگر این است که تعبیر قرآن، همراهی یسر با عسر است نه اینکه تحقق یسر بعد از عسر باشد؛ و این بدان معنی است که هنگام سختی‌ها، دستیابی به راحتی آنقدر حتمی است که انگار همزمان با عسر، یسر و اسایش هم وجود دارد. 

هـ - درخواست کمک از خداوند متعال: یکی از چیزهایی که به انسان مبتلا به مشکلات کمک می‌کند تا صبر پیشه کند، درخواست کمک از خدای متعال و پناه بردن به دامن لطف اوست؛ در این صورت، همواره حس همراهی خداوند با خود را دارد. 

و الگوگیری از صابران واقعی: دقت در حال صابرانی که از حال و احوال و شیوه‌ی زندگی آنان خبر داریم، یکی از راه‌های کسب نیرو و افزایش قدرت تحمل و صبوری است. شاید یکی از حکمت‌های یادآوری آیات مکی قرآن کریم از صبر انبیا و مردان الهی گذشته در برابر دشمنان و اقوام نادانشان همین باشد: وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلینَ (الانعام: 34)  یعنی: پیامبرانى را هم که پیش از تو بودند تکذیب کردند ولى آنها بر آن تکذیب و آزار صبر کردند تا یارى ما آنان را فراگرفت. و سخنان خدا را تغییردهنده‏اى نیست. و ]اینها[ پاره‏اى از اخبار پیامبران است که بر تو نازل شده است.

وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (فاطر: 4) یعنی: اگر تو را تکذیب کنند، پیامبرانى را هم که پیش از تو بوده‏اند تکذیب کرده‏اند و همه کارها به خدا بازمی‌گردد.
فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (الاحقاف: 35) یعنی: ]اى رسول ما[ تو هم مانند پیغمبران اولوا العزم ]در تبلیغ دین خدا و تحمل اذیّت امت[ صبور باش و بر امت به عذاب تعجیل مکن تا روزى که آنچه وعده داده شده به چشم ببینند آن روز پندارند که ]در دنیا[ به جز ساعتى از روز درنگ نداشتند. ]این قرآن و آیات وعده و وعیدش[ تبلیغ رسالت و اتمام حجتى است، پس آیا جز فاسقان هیچ کس هلاک خواهد شد؟

ز – اعتقاد به مقدرات الهی: اعتقاد به تقدیر غیر قابل تغییر الهی و تسلیم بودن در برابر مقدرات او، یکی دیگر از عوامل پایداری و صبوری انسان در مقابل مشکلات و سختی‌ها و موجب افزایش یقین انسان است. انسان مومن می‌داند که بی‌تابی و جزع، مقدرات را برنمی‌گرداند و بر اساس آنچه در تعالیم دینی هست در صورتی که امور خود را به خدا واگذار نماید و با او معامله کند، قدرت صبرش افزایش می‌یابد و در عوض، از اجر و پاداش بی حساب خداوند برخوردارر می‌گردد؛ در حالی که اگر صبر نکند و به زمین و زمان بدبین شود، نه تنها کاری از پیش نمی‌برد که بر غصه‌های خود می‌افزاید و همان اجر وعده داده شده را نیز از دست خواهد داد.
از قول بعضی از حکما شنیده‌ایم که گفته‌اند: عاقل در اولین روز مصیبت، همان کاری را می‌کند که جاهل بعد از چندین روز مجبور است چنان کند.
آیه‌ی جالبی (مثل همه‌ی آیات قرآن که جالب توجه و آموزنده هستند) در قرآن وجود دارد که به پیامبر می‌گوید اگر صبر نکنی چه کاری از دستت برمی‌آید؟ اگر دوست داری برو و کانالی در زمین حفر کن یا نردبانی به سوی آسمان فراهم ساز. معنای این حرف این است که اگر هم نخواهی صبوری کنی کاری از پیش نمی‌بری حتی اگر دوست داشته باشی راه زیرزمینی ایجاد کنی یا به سوی آسمان بالا بروی که معجزه‌ای برایشان بیاوری. وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبرَُواْ عَلىَ‏ مَا کُذِّبُواْ وَ أُوذُواْ حَتىَّ أَتَئهُمْ نَصرُْنَا وَ لَا مُبَدِّلَ لِکلَِمَاتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جَاءَکَ مِن نَّبَإِىْ الْمُرْسَلِینَ. وَ إِن کاَنَ کَبرَُ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِىَ نَفَقًا فىِ الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فىِ السَّمَاءِ فَتَأْتِیهَُم بَِایَةٍ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلىَ الْهُدَى‏ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ(الانعام: 34و35) یعنی: بى‏تردید، پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند؛ ولى بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند صبر کردند تا یاری ما به ایشان رسید. و [بدان که] سخنان خداوند را تغییر دهنده‏اى نیست، و البته [در این زمنیه] از اخبار پیامبران به تو رسیده است. چنانچه رویگردانی آنان از حق،‌ بر تو گران مى‏آید، پس اگر مى‏توانى نقبى در زمین یا نردبانى در آسمان فراهم آور تا معجزه‏اى [دیگر] بر آنان بیاورى [چنین کن‏]. و اگر خدا مى‏خواست آنها را [به اجبار] هدایت می‌کرد. پس زنهار از نادانان مباش.

ح ـ پرهیز از عجله و شتاب: نفس آدمی معمولا طرفدار دسترسی سریع به خواسته‌های خویش است. این واقعیتی است که قرآن نیز بدان اشاره کرده است: خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُریکُمْ آیاتی‏ فَلا تَسْتَعْجِلُونِ (الانبیاء:37) یعنی: انسان شتابکار آفریده شده است [ولى شتاب نکنید که] به زودى آیات خود را به شما نشان خواهیم داد.

چه بسیار اتفاق می‌افتد که انسان برای دست‌یابی سریع و عجولانه به آنچه می‌خواهد، عنان اختیار از کف می‌دهد و به سرکشی و طغیان و پیروی از هوای نفس روی می‌آورد. 

ط ـ پرهیز از خشم و غضب: گاهی انسان در اثر برخورد با ناملایماتی که آن را نمی‌پسندد، دچار خشم می‌شود و به کاری دست می‌زند که به صلاح او و جامعه‌اش نیست. 

ی ـ از دست ندادن امید:  یکی از موانع مهم صبر، ناامیدی از لطف و رحمت پرودرگار است. خداوند متعال در خطابی به مسلمانان می‌گوید: وَ لَا تَهِنُواْ وَ لَا تحَْزَنُواْ وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین‏. إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ (آل عمران: 139و140) یعنی: و سست نگردید و غمگین نشوید، که اگر مؤمن باشید، شما برترید. اگر آسیبى به شما وارد آمد به گروه مقابلتان نیز آسیبى مانند آن وارد شده است؛ و ما روزگار را در میان مردم مى‏گردانیم تا خداوند مؤمنان را معلوم بدارد و از میانتان گواهانى بگیرد، خداوند ستمکاران را دوست ندارد.
قرآن کریم از زبان یعقوب پیامبر، به فرزندانش توصیه می‌کند که در جستجوی یوسف، دچار ناامیدی نشوید که ناامیدی از رحمت خداوند، کار کافران است: یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ (یوسف: 87) یعنی: پسرانم! به جستجوى یوسف و برادرش بروید و از رحمت خدا ناامید نشوید که جز کافران کسى از رحمت خدا ناامید نمى‏شود. ‌    والسلام