سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 19
بازدید کل: 1369945
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



مناظره یا مجادله

جمعه 88 خرداد 15

این متن مربوط به صبح روز پنجشنبه است اما غم امام بسمان بود و دلم نیامد روز 14 خرداد و ارتحال امام را به این مسایل بپردازم و غم خوانندگانم را مضاعف کنم.. 

این انتخابات انصافا از سخت‌ترین دوره‌های انتخابات ریاست جمهوری است. هیچکدام از کاندیداها آن ویژگی‌های لازمی که بتواند دلت را آرام کند و بدون دغدغه رایت را به‌نام او در صندوق بریزی ندارند. تخریب‌ها و بد اخلاقی‌هایی که توسط داوطلبان و اطرافیانشان علیه همدیگر صورت می‌گیرد نشان می دهد که هیچکدام از حضرات از آن ادبیات فرهیخته‌ای که شایسته‌ی یک رییس جمهوری و درخور نمایندگی ملت بافرهنگ ایران باشد برخوردار نیستند. این است که می‌گویم از سخت‌ترین دوره‌های انتخابات ریاست جمهوری است و  اگر نبود تکلیف ملی و شرعی که باید در انتخابات شرکت کرد شاید می‌توانستی به تصمیم برسی اما چه می‌شود کرد که نمی‌شود..

خیلی منتظر مناظره‌ی دیشب (بین آقایان دکتر احمدی‌نژاد و مهندس میرحسین موسوی) بودم تا تکلیف خود را بدانم. هرچند رأی من تقریباً تا این لحظه مشخص است و البته هیچ تضمینی نیست که تا روز 22 خرداد تغییر نکند؛ اما این مناظره نتیجه‌ای جز افسوس و حسرت برایم نداشت.. مناظره‌ای که در واقع مناظره نبود.. محاکمه‌ی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و بالتبع رهبری بود و تخریب باورهای ملی و دینی این ملت.. مهم‌ترین نتیجه‌ای ـ و نمی‌گویم تنها نتیجه‌ا‌ی ـ که از مناظره‌ی دیشب گرفتم این بود که خیلی متاسفم برای خودمان..

                                                              

دوستان این وبلاگ قبول دارند که من معمولا سیاسی نمی‌نویسم. دوستان نزدیک‌ترم هم می‌دانند که اصلا به جناح‌های سیاسی و زدوبندهای آنان کاری ندارم و ضمن حفظ رفاقت و احترام با عناصر سیاسی هردو جناح، به‌شدت از عالم سیاست‌ یا بهتر است بگویم سیاست‌بازی‌های اینگونه بیزار و متنفرم. اگر گاهی هم در این وبلاگ چیزی می‌نویسم که بوی سیاست می‌دهد مطمئناً با دغدغه‌های فرهنگی اجتماعی است که به موضوعی نگاه می‌کنم و به بررسی آن‌ می‌پردازم. حالا هم اجازه بدهید بگویم که این نوشته نیز نه جنبه‌ی سیاسی دارد و نه جنبه‌ی طرفداری یا موضع‌گیری به نفع یا به‌ضرر کاندیدایی خاص.

قبل از هرچیز این مطلب را نیز اعتراف می‌کنم که من در دوره‌ی قبل هم به آقای احمدی نژاد رأی ندادم و از اول با بسیاری از رفتارها و خصوصیات اخلاقی و  رفتارهای خودمحورانه‌ی او  و بعضی از اطرافیانش، مشکل داشته‌ام؛ اما این را هم انصاف بدهیم که تخریب‌هایی ناروا و بی‌سابقه‌ به‌ویژه در دوسه ماه گذشته علیه احمدی‌نژاد و دولت نهم صورت گرفت که با بی‌انصافی و سیاه‌نمایی بیش از حد همراه بود.. و شاید همین امر موجب شد احمدی‌نژاد در مناظره‌ی دیشب، مهار از دست بدهد، از اول به عنوان یک مهاجم وارد عرصه شود و مسایلی را مطرح کند که هم غیر منتظره بود و هم ازکسی که می‌خواهد رییس جمهور شود غیر قابل قبول..

خوانندگان این وبلاگ می‌دانند که من تندترین انتقادات را در زمینه‌های مختلف به ویژه از منظر اجتماعی و فرهنگی به احمدی نژاد و بعضی از اطرافیانش داشته‌ام. از جمله‌ی این انتقادات روش‌های تخریبی است که او در طول مدت ریاست جمهوری‌اش علیه دولت‌های گذشته و شخصیت‌های نظام به‌کار بست. روشن است که پروژه‌ی تخریب هاشمی رفسنجانی هرچند از زمان خاتمی آغاز شده بود اما در زمان احمدی نژاد شتاب بیشتری گرفت و خود رییس جمهوری هم به‌شدت دنبال آن بود و مثل یک تکلیف بدان می‌نگریست و بدان عمل می‌کرد. اما دیشب هیچ کس دوست نداشت حریم‌ها اینچنین شکسته شود و رییس جمهور مخلص، مردمی و پرکار اما بگذارید بگویم بد‌اخلاق ما چنین رفتار کند.

چه بسا که این همه تخریب و فضا سازی که علیه احمدی نژاد صورت می‌گیرد، براساس قانون الهی، نتیجه‌ی طبیعی تخریب‌هایی باشد که او در طی این سال‌ها علیه آقای هاشمی و دیگران به کار گرفته است.
از زشتی این نوع مناظره و کنش‌ها و واکنش‌های بداخلاقانه که بگذریم، باید گفت که احمدی نژاد از حیث تسلط و صحبت‌های شفاهی و در عین‌حال جدی بسیار موفق‌تر از آقای موسوی بود؛ طوری‌که موسوی نتوانست
به هیچ کدام از این سوال‌ها پاسخی مناسب بدهد. از مناظره‌ی دیشب می‌توان به‌دست آورد که  میرحسین مرد عرصه‌های سخت سیاسی نیست و تحت تاثیر فضایی سنگین، دچار استرس و لکنت زبان می شود و قدرت استدلال خود را از دست می‌دهد. اگر این نتیجه‌گیری درست باشد در جایی مثل کنفرانس دوربن یا دانشگاه کلمبیا چه خواهد کرد؟

از سوی دیگر، موسوی نیز چیزی کم نگذاشت و از همان اول با فهرستی از اهانت‌ها به صحبت پرداخت و در بیانات خود احمدی نژاد را به ماجراجویی،‌ خرافه‌گرایی، افراطی‌گری و حرکت‌های نمایشی متهم کرد. موسوی مطالبش را از روی کاغذ مطرح می‌کرد که از پیش تعیین‌شده و احتمالا توسط مشاورانش تدوین و دستش داده شده بود.

آقای موسوی به جای پرداختن به برنامه‌های کلان وارد مسائل جزئی شد و به بیان مسائلی پرداخت که به‌نظرم به‌طور ناخواسته از موضعی انفعالی و همراهی با خودباختگان صورت می‌گرفت. ضمن آنکه بعضی از مسایل در دولت خود او هم بدتر از آن اتفاق افتاده بود؛ مثلا در بررسی روابط ایران و عربستان در دولت نهم، چنان صحبت کرد که گویا در زمان نخست‌وزیری خودش، این روابط به بدترین حد خود نرسیده و حتی حج تمتع نیز متوقف نشده بود.

بی‌تعارف عرض می‌کنم که سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد بسیار مؤثر و موفق بوده و موجب عزت‌مندی ملت ایران نزد افکار عمومی جهان شده است و این بسیار غیرمنصفانه است که ملت‌ها و افکار آزاداندیشان دنیا را نادیده بگیریم و به‌خاطر رفتار قلدرمآبانه‌ی ابرقدرت‌ها ـ که اتفاقا شهامت و سماجتی احمدی نژاد گونه می‌طلبد ـ سیاست خارحی کشور این گونه به چالش کشیده شود تا دشمنانمان متوجه دغدغه‌های داخلی و خودباختگی‌های درونی بشوند.

دوستان به خود بیاییم.. تا کی می‌توان سیاست‌های افتخارآمیز نظام را موجب خواری ملت سربلند ایران دانست و با دشمنانی که از مواضع چهارسال گذشته‌ی جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل به‌شدت عصبانی هستند و بعد از سال‌ها از موضع تهاجمی و فعال علیه ما به موضع انفعالی و پاسخ‌گویی افتاده‌اند همراه شد؟

در زمینه‌ی عزت‌مندی اسلامی و ملی باز هم می‌نویسم.. انشاءالله