سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 22
بازدید کل: 1369957
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



رهبری هوشمند و رهروی کودن

سه شنبه 88 اردیبهشت 15

یک‏بار به‏مناسبت عدم درک درست برخی از مسئولان از مقوله‏ی مهندسی فرهنگی که مورد اصرار رهبر معظم انقلاب است نوشتم که دلم به حال تنهایی ایشان می‏سوزد. مدتی است دارم به رفتار مسئولان در مورد اسامی که رهبری برای سال‏ها می‏گذارند می‏اندیشم و می‏بینم انگار این تنهایی انتهایی نخواهد داشت.
گاهی که نظریه پردازی‏ها و بعضاً دستورالعمل‏های مقطعی و احساسی حضرات را می‏بینم بیشتر افسوس می‏خورم از اینکه دوستان ما چقدر ساده انگارانه با تفکرات و نگاه‏های راهبردی رهبری برخورد می‏کنند و به یک سری کارهای روبنایی و فورمالیته و نشست و برخاست های بی‏خاصیت اداری اکتفا می‏کنند..

آیا شأن رهبری همین است که یک اسمی را انتخاب کند و ما هم برای خالی نبودن عریضه یک سری اقداماتی بکنیم؟ آیا هنوز باور نداریم که تعیین این اسامی، یک کار تشریفاتی و تبلیغاتی ساده نیست؟ آیا وقت آن نرسیده تا بفهمیم که این اقدام رهبری، تبیین راهبردهایی است که مدت‏ها فکر ایشان را به خود مشغول کرده است؟  آیا نمی‏دانیم که این الگوهایی که ایشان معرفی می‏کند مربوط به یک سال خاص نمی‏شود و هرکدامشان سال‏ها برنامه‏ریزی و مدیریت می‏خواهد تا به نتیجه‏ی مطلوب برسد؟ چقدر خوب بود که به جای برگزاری سمینار و ریخت و پاش اداری و چاپ آگهی و تراکت و بنر، در مورد این مقولات کار علمی کاربردی می‏کردیم تا به عنوان ارزش‏هایی فرهنگی، نهادینه ی زندگی فردی و اجتماعیمان می‏شدند.

اینکه می‏گویم کار تشریفاتی و بی محتوا تعجب نکنید. همین چند وقت پیش یک سازمانی روی کارت دعوتش برای مراسمی که هیچ ربطی هم به موضوع اصلاح الگوی مصرف نداشت و همه ساله این مراسم را برگزار می‏کند، نوشته بود: خوشحالیم که در سال اصلاح الگوی مصرف شما را به شرکت در مراسم... دعوت کنیم.
نهاد دیگری که همه ساله هم در نمایشگاه کتاب تهران شرکت می‏کند در تراکت تبلیغاتی‏اش نوشته بود: به مناسبت سال اصلاح الگوی مصرف از غرفه‏ی ما در نمایشگاه کتاب تهران بازدید کنید..

قضیه گاهی اینقدر شکل طنز به خود می‏گیرد که سال گذشته در سال نوآوری و شکوفایی می‏گفتند: یکی از سازمان‏ها در بیلان کارهای مبتکرانه و نوآورانه‏اش نوشته بود: بازدید از خانواده‏ی شهدا با شروع از شهرستان‏ها.. وقتی اعتراض شد که این کار نویی نبوده است گفتند: ما همه ساله از تهران شروع می‏کردیم و یه شهرستان‏ها ختم می‏کردیم اما امسال از شهرستان‏ها شروع کرده‏ایم..
یا آن سازمان دیگری که به مناسبت سال نوآوری و شکوفایی طرح لوگوی مجله یا انتشاراتش را عوض کرده بود و این را با افتخار جزو کارهای مبتکرانه و شکوفایانه!! می‏دانست... 

واقعا خنده‏دار نیست؟ حالا در مورد سال اصلاح الگوی مصرف، موضوع پیچیده‏تر و خنده‏دارتر هم می‏شود. بعضی از سازمان‏ها می‏آیند بخشنامه‏های عریض و طویلی صادر می‏کنند که سهمیه‏ی قند و چای آبدارخانه‏ها اینقدر کم بشود و نور اتاق ها اینقدر کم بشود و آب و بنزین و .. اینجوری استفاده شود.. بعضی از سازمان‏های دیگر که عمقی ندارند و خودآرایی و نمایش را کافی می‏بینند می‏آیند و فقط جمله‏ی رهبری در مورد اصلاح الگوی مصرف را با هزینه های گزاف چاپ و تکثیر می‏کنند و با زرق و برق به در و دیوار می‏زنند تا از غافله‏ی پیروی از ایشان!! عقب نیفتاده باشند.

من به یقین می‏گویم که هردوی این واکنش‏ها نشانه‏ی درک نادرست از منظور رهبری است. در این زمینه باز هم خواهم نوشت.. انشاءالله