سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 110
بازدید دیروز: 55
بازدید کل: 1370399
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



با سلام به همه ی همراهان عزیز و تبریک قشنگ ترین عید اسلامی که توسط پیامبر بزرگمان افضل اعیاد امتی لقب گرفت

 

همه می دانیم که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم دو منصب داشت که هر دو این منصب ها از ناحیه ی پروردگار متعال به او اعطا شده بود:
1- نبوت: یعنی دریافت احکام و دستورات الهی به وسیله ی وحی و ابلاغ آن به مردم.
2-  ولایت و حکومت: یعنی اجرا کردن احکام الهی و دستورات دینی در میان مردم.

از آنجا که پیامبر خاتم النبیین است طبیعی است که بعد از وفات آن حضرت، منصب اول به طور کلی تعطیل می شود؛ و منصب دوم یعنی امامت و حکومت، بر اساس دستور الهی به فرد صلاحیت داری که خود رسول گرامی او را معرفی می کند، منتقل می گردد. و باز طبیعی است که این فرد باید دارای شناخت کافی از رسالت پیامبر و مسایل مختلف دینی باشد تا بتواند حکم الهی را به نحو شایسته در میان مردم جاری سازد. به خاطر همین است که تعیین امام علی در این منصب، به دستور پروردگار صورت گرفته و خود پیامبر در ابن باره جز ابلاغ پیام الهی نقشی نداشته است.

اما ملاحظه می شود که بعد از رحلت رسول اکرم و درست در زمانی که هنوز جنازه ی وی بر روی زمین است، برای انتخاب خلیفه ی وی سقیفه ی بنی ساعد تشکیل می شود. جالب است که قدرت طلبان و حکومت پرستان، هرگز مدعی امامت و پیشوایی معنوی و دینی امت نبودند؛ چون خودشان بهتر از هر کسی می دانستند که فاقد شرایط  لازم این منصب هستند؛  و به همین جهت، اصلاً با این مطلب کاری نداشتند و تنها زعامت و ریاست بر امت را می خواستند. بنابر این  مقام هدایت، ارشاد و پیشوایی و نیز عصمت و علم نبی اکرم را نادیده گرفتند و قدرت ظاهری و ریاست آن جناب را مورد توجه قرار دادند و به بهانه ی پیشگیری از اختلال در نظام حکومتی اسلام، در سقیفه جمع شدند و تعیین حاکم و خلیفه را حتی از دفن رسول الله علیه الصلاه و السلام واجب تر دانستند.
به همین جهت در آن جا هیچ صحبتی از علم و دانش، تقوی، عصمت، قرآن شناسی و کمالات معنوی نبود. هرکس مزیتی را برای خود یا فرد مورد نظرش را بیان می کرد. مثلاً اینکه ما مهاجر هستیم و همشهری پیامبر؛  ما انصار هستیم و یاور پیامبر؛  ما در غار ثور با آن حضرت بودیم و در موقع بیماری وی پپش نمازی مردم با ما بود و.....

آقای ابراهیم امینی در کتاب بررسی مسائل کلی امامت می گوید: تا آنجا که نگارنده تتبع کرده به موردی برنخورده است که یکی از آنان گفته با شد: من چون با احکام دین و قوانین شریعت آشنا ترم و در بیان و اجرای قوانین الهی اشتباه نمی کنم یا دارای کمالات و فضائل ذاتی هستم برای خلافت وحکومت اسلامی سزاوازترم. (ص 65 )

عمر در سقیفه ی بنی ساعده گفت : من ینازعنا سلطان محمد (ص) و میراثه و نحن اولیاؤه و عشیرته الا مدل بباطل او متجانف لاثم او متورط فی هلکه؟
یعنی: جز کسی که جرأت ادعای باطل کند یا مرتکب گناه گردد و یا جانش را در معرض هلاکت قرار دهد، چه کسی می تواند در حکومت محمد و میراث او با ما نزاع کند، در حالی که ما خویشان او هستیم؟ (الامامه و السیاسه ج 1 ص 8)

مرحوم علامه ی امینی نیز  از علی بن رباح الخمی نقل می کند که عمربن الخطاب روزی در میان مردم به خطابه ایستاد و گفت: هرکس از معارف قرآن سوالی دارد به ابی بن کعب مراجعه کند و اگر می خواهد از حلال و حرام الهی بپرسد نزد معاذ بن جبل برود. اگر در مورد فرائض و واجبات سوال دارد به زید بن ثابت رجوع کند؛  ولی اگر کسی مال می خواهد به من مراجعه کند زیرا من خزانه دار بیت المال هستم. (الغدیر ج6 ص 191)

با صرف نظر از واقعه ی غدیر خم و معرفی صریح علی بن ابی طالب علیه السلام توسط رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سوالی که می توان مطرح کرد این است که آیا چنین کسی سزاوار جانشینی پیامبر، امامت و امارت بر مومنین در مسائل شرعی و دینی هست؟ آیا چنین فردی می تواند عهده دار مقام خلافت باشد یا کسی که همواره خود را در معرض سخت ترین وپیچیده ترین مسائل علمی وشرعی قرار می داد؟ کسی که می فرمود: سلونی قبل ان تفقدونی. یعنی: قبل از اینکه من را از دست بدهید هرچه می خواهید بپرسید که من به راه های آسمان آشناتر از راه های زمین هستم و می توانم بین یهود و  نصاری بر اساس تورات و انجیل قضاوت کنم.