سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 60
بازدید دیروز: 111
بازدید کل: 1370460
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



پدر سوخته

جمعه 87 مهر 26

چند روز پیش آقای کیایی نژاد، نماینده ی سابق مجلس، که از دوستان خوب ماست به دیدنم آمده بود. او اهل طالقان و بسیار انسان دوست داشتنی و سلیم النفسی است. به مناسبتی، صحبت از فردی شد. من که او را دوست می دارم از روی دوستی و محبت گفتم: خیلی پدر سوخته است.
البته منظورم از پدر سوختگی، معنای بدش نبود.  منظورم زیرکی و زبلی او بود که چطور بلد است هرچیزی را که اراده می کند به خورد اطرافیانش بدهد و می تواند با پنبه سر ببرد وکسی احساس نکند.
آقای کیائی نژاد یاد خاطره ای از مرحوم آقای طالقانی افتاد که می گفت: یک روز یکی به شکایت از دیگری نزد من آمده بود. او در ضمن صحبتش مدام می گفت: خیلی آدم پدر سوخته ای است.
من گفتم: نه آقا.. من پدر او را می شناسم. پدرش خیلی آدم خوبی است.
او گفت: خب من هم پدرش را که نمی گویم؛ خودش را می گویم که خیلی پدر سوخته است.
آقای طالقانی می گفت: من هی تکرار کردم که پدرش آدم خوبی است و او هی جواب می داد که منظور من خودش است نه پدرش...