سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 17
بازدید کل: 1370267
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



پس از درج پست مربوط به همسران پیامبر بعضی از دوستان مدارک و منابع نوشته هایم را خواسته اند که در پایان همان پست اضافه کرده ام. اما در همین زمینه موضوع دیگری که مورد سوال قرار گرفت، توسط آسمان آبی بود.. ایشان در کامنتی نوشته است:
سلام.. این مطالب در مورد بزرگان ما مسئله ای است که ادم را اذیت می کنه.. ولی یک سوال دارم اگر جواب بدید ممنون هستم. در همان سوره ی احزاب اگر اشتباره نکنم ایه 44 خداوند به پیامبر دستور میده که دیگر زنی نگیر حتی اگر از حسن و جمالش به شگفت آیی... و تازه حتی اجازه ی تغییر همسرانش رو هم به آن حضرت نمیده... این سوالی است که خیلی اعصابمو بهم ریخته...

با تشکر از این دوست خوبمان اطمینان دارم این اعصاب به هم ریختن شان از شبهه هایی است که بدخواهان با تمسک به این آیه مطرح می کنند؛ نه اینکه خود آیه موجب اعصاب خردی باشد. به هر حال ابتدا آیه ی مذکور ــ که البته آیه ی 52 از سوره ی احزاب است ــ و ترجمه ی آن را مرور می کنیم:
لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَّقِیبًا (1)
یعنی: بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست و نمى‏توانى همسرانت را با زنان دیگرى تبدیل کنى (بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى بجاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در آید و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است.

در مورد تفسیر این آیه چهار احتمال ذکر شده است:
احتمال اول: منظور از آیه، حرمت ازدواج با غیر از زنانی است که در آیات قبل از همین آیه، ازدواج با آنان حلال شمرده شده است. خداوند متعال در دو آیه ی قبل چنین می فرماید:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَیْکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَالَاتِکَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَکَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ لِکَیْلَا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا تُرْجِی مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکَ ذَلِکَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَلَا یَحْزَنَّ وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمًا (2)
در این آیه، ازدواج با هفت گروه از زنان جایز شمرده شده است:
گروه اول: همسرانی که مهریه هایشان پرداخت شده است.
گروه دوم: کنیزانی که خدواند به عنوان غنیمت جنگ ها در اختیار شما قرار داده است.
گروه سوم و چهارم: دختران عموها و دختران عمه ها
گروه پنجم و ششم: دختران دایی ها و دختران خاله ها اند
البته قید « اللاتی هاجرن معک = آن هایی که همراه با تو هجرت کرده اند » مربوط به ایامی است که ازدواج آن جناب با غیر زنان هجرت کرده حلال نبوده است. یعنی مربوط به قبل از حلال شدن زنان غیر مهاجر و نسخ آیه ی مورد بحث است. لذا در این آیه فرمود: زنان نامبرده به شرطی بر تو حلالند که همراه با تو هجرت کرده باشند، و گرنه ازدواج تو با آنان حرام است.
گروه هفتم: زن مؤمنه اى که خود را به رسول خدا ببخشد و آن جناب هم بخواهد با او ازدواج کند. خداوند چنین زنی را که بخواهد بدون مهریه خود را در اختیار پیامبر بگذارد، براى آن حضرت حلال کرده است گه اگر بخواهد می تواند با او ازدواج کند.
قید «خالصه لک من دون المؤمنین = تنها برای تو و نه سایر مومنان » اعلام می دارد که این حکم تنها مختص به آن حضرت است و برای مؤمنان جایز نیست.
احتمال دوم: این احتمال بر اساس روایاتی است که آیه ی مورد بحث را مربوط به آیه های تحریم گرو هایی از زنان می داند که در سوره ی نساء بیان شده است. یعنی در آن دو آیه، گروهی از زنان بر همه ی مسلمانان حرام شده بودند و در این آیه، علاوه بر آنان هرگونه ازدواج دیگری به صورت خاص، بر پیامبر اکرم حرام شده است.
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاَتُکُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَآئِکُمُ اللاَّتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَیْنَ الأُخْتَیْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاء ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (3)
یعنی: حـرام شـده اسـت بـر شـمـا، مـادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه‏ها، و خاله‏ها، و دخـتـران بـرادر، و دخـتـران خـواهـر شـمـا، و مـادرانـى کـه شـما را شیر داده‏اند، و خواهران رضـاعـى شـمـا، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته‏انـد از هـمـسـرانـى کـه بـا آنـهـا آمـیـزش جنسى داشته‏اید - و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نـداشته‏اید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد - و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نـسل شما هستند (- نه پسر خوانده‏ها -) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است. و زنـان شـوهـردار (بـر شما حرام است؛) مگر آنها را که مالک شده‏اید، اینها احکامى اسـت که خداوند بر شما مقرر داشته و زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد) براى شما حـلال اسـت، کـه بـا امـوال خـود آنـهـا را اخـتـیار کنید در حالى که پاکدامن باشید و از زنا خـوددارى نـمـایـیـد، و زنانى را که متعه مى‏کنید مهر آنها را، واجب است بپردازید و گناهى بر شما نیست نسبت به آنچه با یکدیگر توافق کرده‏اید بعد از تعیین مهر، خداوند دانا و حکیم است.
در این دو آیه ازدواج با چند دسته از زنان حرام دانسته شده است: مادران، دختران، خواهران، عمه ها، خاله ها، دختران برادر، دختران خواهر، مادران رضاعی، خواهران رضاعی، مادران همسر، ربیبه (دختر خوانده) ها،
همسران فرزندان تنی، جمع کردن بیین دو خواهر، زنان شوهردار...
البته بعضی از این گروه ها دارای شرایط خاصی هستند که فعلا در صدد بیان آن نیستیم.
هرچند در بعضى از این روایات تصریح شده است که مراد از «من بعد» بعد از محرمات سوره ی نساء است، اما بسیار بعید به نظر مى رسد که این آیه ناظر به آیاتى باشد که در سوره نساء آمده است. علاوه اینکه در دنباله ی بعضى از همین روایات در قالب یک استفهام انکاری، سوال شده است که چگونه ممکن است زنانى بر دیگران حلال باشند و بر پیامبر حرام ؟! هیچ زنى بر او جز آنچه بر همه حرام است حرام نبوده است.
طرفداران احتمال سوم که در سطور آینده می آید معتقدند که بهتر است از تفسیر این روایات که اخبار آحاد و ظنی هستند، صرف نظر کنیم و تفسیر آن را به اهلش یعنى معصومین علیهم السلام واگذار کنیم؛ چرا که هماهنگ با ظاهر آیه نیست و ما تنها موظف به ظاهر آیه هستیم.

احتمال سوم: آیه ی مورد بحث، هر گونه ازدواج مجددى را براى پیامبر تحریم کرد، ولى بعدا این حکم منسوخ شد، و دوباره اجازه ی ازدواج به وی داده شد. البته طبق شواهد تاریخی پیامبر از این حلال استفاده نکرد.
طرفداران این احتمال آیه ی انا احللنا لک ازواجک اللاتى آتیت اجورهن … که قبل از همین آیه نازل شده است را ناسخ آن مى دانند و معتقدند گر چه در قرآن، پیشتر از آیه ی مورد بحث نوشته شده، اما در هنگام نزول، بعد از آن بوده است. فاضل مقداد در کنز العرفان می نویسد که فتواى مشهور علما همین است.
این عقیده در عین این که با روایات ذکر شده تضاد روشنى دارد با ظاهر آیات نیز سازگار نیست؛ زیرا ظاهر آیات نشان مى دهد که آیه ی « انا احللنا لک ازواجک » قبل از آیه ی مورد بحث ما نازل شده و مساله ی نسخ احتیاج به دلیل قطعى دارد.

احتمال چهارم: این است که آیه ای مستقل باشد و هیچ ربطی به آیات قبل خود و آیات سوره ی نساء نداشته باشد. این احتمال چیزى است که از ظاهر آیه به نظر مى رسد. در این صورت، ظاهر تعبیر «من بعد» این است که بعد از این، ازدواج مجدد براى تو حرام است ، بنابراین « من بعد» یا به معنى بعد زمانى است که بدین معنى خواهد بود که بعد از این زمان، دیگر همسرى انتخاب نکن؛ و یا اینکه بعد از آنکه همسرانت را طبق فرمان الهى ــ در آیات گذشته ــ بین زندگى ساده در خانه ی تو و یا جدا شدن مخیر کردى و آن ها با میل و رغبت ترجیح دادند که به همسرى با تو ادامه دهند، دیگر بعد از آن ها نباید با زن دیگرى ازدواج کنى. و نیز نمى توانى بعضى از آنها را طلاق بدهی و همسر دیگرى به جاى او برگزینى. یعنی نه می توانی بر تعداد آنها بیفزاى و نه افراد موجود را عوض کنی.
مبنای این احتمال، اعتماد به خود آیه به طور مستقل است؛ زیرا در این تضارب افکار هیچ چیز مطمئن تر و روشن تر از ظاهر آیه وجود ندارد که بتوان بر آن تکیه کرد. بر این اساس، هر گونه ازدواج جدید و یا تبدیل همسران براى پیامبر، بعد از نزول آیه ی فوق تحریم شده است و البته این حکم، مصالح مهمى داشته که به آن می رسیم.
مهم این است که این محدودیت، براى شخص پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم عیب و نقصى محسوب نمى شود و حکمى است که فلسفه ی بسیار حساب شده اى دارد. زیرا طبق شواهدى که از تاریخ استفاده مى شود پیامبر اسلام از ناحیه ی متنفذان و سران قبائل مختلف تحت فشار بود که از آن ها همسر بگیرد، و هر یک از قبائل مسلمان افتخار مى کردند که پیامبر داماد آنان شود. تا جایی که بعضى از زنان حاضر بودند بدون هیچ گونه مهریه ای، خود را به عنوان «هبه» در اختیار آن حضرت بگذارند و بى هیچ قید و شرط با او ازدواج کنند.
البته پیوند زناشوئى با این قبائل و اقوام تا حدى براى پیامبر و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى طبیعى است که اگر از حد می گذشت، خود مشکل آفرین مى شد، و هر قوم و قبیله اى چنین انتظارى را داشت، و اگر پیامبر می خواست به انتظارات آن ها پاسخ گوید و زنانى را ــ هر چند تنها در حد عقد ساده و نه عروسى ــ در اختیار خود گیرد، دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شد.
به خاطر همین خداوند حکیم با یک قانون محکم، جلوی این کار را گرفت و او را از هر گونه ازدواج مجدد و یا تبدیل زنان موجود نهى و تاکید کرد که حتى اگر زنان صاحب جمالى نیز باشند حق ازدواج با آنها نخواهى داشت.
به علاوه حق شناسى ایجاب مى کرد که بعد از وفادارى همسرانش با او و ترجیح دادن زندگى ساده ی معنوى پیامبر بر هر چیز دیگر، خداوند براى حفظ مقام آن ها چنین دستورى به پیامبر بدهد.
و اما در مورد کنیز که ازدواج با وی مجاز شمرده شده است، به خاطر آنست که ازدواج با زنان آزاد و وابسته به قبایل می توانست بر مشکلات و گرفتارى های پیامبر بیفزاید و این دغدغه در مورد کنیزان وجود نداشت. بنابریان ضرورتى نداشت که این حکم تحریم در این مورد نیز جریان داشته باشد. هر چند پیامبر از این استثناء نیز طبق گواهى تاریخ استفاده نکرد.

یک نکته فقهی:
آیا قبل از ازدواج مى توان به همسر آینده نگاه کرد؟
جمعى از مفسران جمله ی « و لو اعجبک حسنهن » را دلیلی بر حکم معروفى گرفته اند که در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده است. یعنی کسى که مى خواهد با زنى ازدواج کند مى تواند به او نگاه کند، نگاهى که وضع قیافه و اندام او را براى وى مشخص کند.
فلسفه ی این حکم این است که انسان با بصیرت کامل همسر خود را انتخاب کند، و از ندامت و پشیمانی هاى آینده که پیمان زناشوئى را به خطر مى افکند جلوگیرى شود. در حدیثى از پیامبر اسلام آمده است که به یکى از یاران خود که که مى خواست با زنى ازدواج کند فرمود: انظر الیها فانه اجدر ان یدوم بینکما
یعنی: قبلا به او نگاه کن. زیرا ــ انتخاب از روی آگاهی ــ باعث مى شود زندگی زناشویی با دوام باشد.
در حدیثى دیگر از امام صادق است که از وی سوال شد: آیا مرد مى تواند هنگام تصمیم به ازدواج با زنى، او را به دقت بنگرد و صورت و پشت سر او را نگاه کند؟
آن حضرت فرمود: آرى؛ مانعى ندارد هنگامى که مردى بخواهد با زنى ازدواج کند به او نگاه کند و به صورت و پشت سر او بنگرد.
البته احادیث در این زمینه فراوان است و در بعضى از آنها تصریح شده که نباید در این هنگام، نگاه از روى شهوت، و به قصد لذت بردن باشد.
این نیز روشن است که این حکم مخصوص مواردى است که انسان به راستى مى خواهد در باره زنى تحقیق کند که اگر شرایط در او جمع بود با او ازدواج کند. اما کسى که هنوز تصمیم بر ازدواج نگرفته، نمی تواند تنها به احتمال ازدواج، یا تحت عنوان جستجوگرى، به زنان نگاه کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الاحزاب / 52
(2) الاحزاب / 50 و 51
(3) النساء / 23 و 24

منابع و مآخذ
تفسیر المیزان علامه طباطبایی
تفسیر مجمع البیان طبرسی
تفسیر نمونه آیت الله مکارم
تفسیر العیاشی
و تفاسیر دیگر